1

شیوه‌نامۀ حضور در کهکشانِ معرفتِ جهانی


‏1 اینکه اصل بر ادبیّات آفندی باشد و کمتر از شیوۀ پدافندی استفاده شود. ما در سپهر معرفت حضور ‏پیدا نمی‌کنیم که کسی را مغلوب کنیم. باید در جهان معاصر، بیشتر برای حل مسئله کوشید. اگر ‏چه علوم انسانی در بسیاری از مختصات ارزشی و مکتبی، بوسیله ارزش‌های لیبرالی، سحر ‏شده‌اند اما باطل کردن این سحر شوم، با جستارهای جدلی و دفاع‌گرایانه، گاه چندان کارساز ‏نیست. باید به فرآیند حلّ مسائل و ‏ارائۀ‏‏‏ توصیه‌های کارساز برای پیشبرد زندگی و معنابخشی ‏به آن و درک عالم و آدم پرداخت. باید بخشی از راه‌حلّ‌ها بود و نه علوم امروز را از زیر پای ‏عالمان و مصرف کنندگان علوم کشید. اگر چه برخورد پدافندی و متکلمانه و نشان دادن ‏خطاهایی که در علوم انسانیِ موجود، وجود دارد، نیز بخش بزرگی از مأموریت دیالوگی همۀ ‏حاضران هست، اما ممکن است روحیۀ پدافندی، ما را از فراگرفتن و رندی آموختن دور کند. ‏روحیه پدافندی و کلامی، ‏البتّه‏‏ این خوبی را دارد که از پیش، ما را از برخی سُر خوردن‌ها ‏ایمن می‌کند؛ اما غلبۀ آن را در گفتگوی‌سپهری نباید توصیه کرد. این طور پدافند هم توفیقمند‏تر خواهد شد (دقت کنید) اینکه هر دیدگاه را از پنجره «نظریّۀ توطئه» ببینیم، نشان هوشمندی ‏نیست. اتفاقاً سنخی کم‌خردی است که اتفاقاً به موفقیت دشمن در مدیریت ما منجر می شود. ‏تعامل گفتگویی ناب خود، توطئه‌ها را خنثی می‌کند. اما ‏باید هوشمندانه توطئه‌ها و مدیریت ‏کردن‌های علم را توسط شیاطین، زیر نظر گرفت؛ اما نباید با غیرت و رگ برآمده در کهکشان ‏علم حضور یافت. این یک خبط و خطا است که به پیروزی خصم می‌انجاند. ‏

2 فرصت‌سوزی ممنوع! نباید در دیالوگ با جهان و حضور در مجامع علمی جهان، دچار تعلّل و ‏فرصت سوزی شویم. فرصت ها مغتنم‌اند. استخاره‌های طولانی در تعامل با دنیای جدید، باعث ‏می‌شود که ما نتوانیم زودتر توانمندی این دیالوگ و تأثیرگذاری را پیدا کنیم. مهارت حضور در ‏ کهکشان علوم، مانند مهارت شناکردن و رانندگی است. با تصوّر روش‌های شنا و رانندگی یا ‏خواندن کتاب راهنما، نمی‌توان شنا و رانندگی یاد گرفت. آری آمادگی‌های اولیّه، ضرورت ‏دارد؛ اما وقت کشی و ترسیدن بی‌فایده است. جهانِ علومی عالمان دین، نباید در حوزۀ ‏اندیشه‌های خود دچار تکرار و حدیث نفس شود. علم، یک پدیده جمعی است و خداوند ‏بیشترِ آن را به کسانی می‌دهد که بیشتر می‌کوشند و می‌کاوند. اساساً گفتگو، یک تقدیر الهی ‏برای فهم بهتر بین ابناء آدم است. ما در ارتباط با جهانیان هیچ چاره‌ای جر دیالوگ و گفتگو و ‏مباحثه نداریم. افراد گفتگوگریز و اگر به ظاهر متواضع و خوش سیما باشند، اما به‌باطن طواغیتی هستند که ‏فرعونی را درون و خفا پادشاه کرده اند و بزودی گرگ‌ها را روانه جامعه می‌کنند. اگر میان ‏سیاست‌مداران، جنگ است و اگر ملت‌ها بواسطه‏ تعصّبات ‏‏‏( ناعلم ها) منازعه می‌کنند، باید بجز ‏از راه‌های دیپلماتیک و تدبیر در ارتباطات سیاسی و نظامی (صنایع دفاعی بسیار قوی‏) ‏گفتگوی نخبگانی و فرهنگی مجال موسعی داشته باشد.

3 حضور در سپهر معرفت، زمینۀ بسیار خوبی برای آموختن خلاقانه و رندانه است: آموختن برای ‏تکمیل و فربه‌سازی علوم انسانی اسلامی. تکمیل یک علم اسلامی، یعنی تعیین تکلیف سازه‌‏های معرفتی موجود در سپهر معرفت بشری با محک تعالیم انبیاء. همۀ معرفت‌هایی که در ‏سپهر معرفت در باب عالَم و آدم سخنی در کام دارند، باید از راه معرفت فرآوری شده از محکمات معرفتی دین، با شیوه‌ استدلالی تعیین تکلیف شوند. این فرآیند، وقت‌گیر و خلاقیت‌خواه است. این فرایند اجتناب ‏از پیش داوری؛ روشمندی و اما سرعت و شتاب را هم لازم دارد. چاره‌ای نیست، گاهی باید ‏سرعت و دقّت را با هم آشتی داد. ‏

4 ‏ روحیۀ تواضع و ادب معرفتی، از دیگر شیوه‌های حضور در کهکشان معرفت است. اصل ادب ‏ ‏‏(اصط.رجا) یک اصل بسیار مهم است. در تعامل، ما نه فقط می آموزیم و ندانستن های خود را ‏کم می‌کنیم، بلکه دیگران از حضور ما بهره‌مند می‌شوند. نباید گمان کنیم که ما ناوبران علوم جهان ‏هستیم. هر قدر متواضع‌تر باشیم زودتر اوج می‌گیریم. استراتژی تواضع، بهتر از استراتژی ‏ناوبری و خودبرتربینی است. اگر چه نباید واداده بود. باید شنونده عاقلی بود و نه گوینده‌ای ‏پرمدعا. باید حقّ گفت اما همیشه نباید حقّ بجانب بود. مؤمن باید رِند باشد و بتواند دُرّ ‏معرفت را از سینه منافق برباید. ‏

معرفت، خود، معرفت‌آفرین است؛ به شرط این که راز آن را بدانیم. علوم به هم و در هم می تابند و به ‏یکپارچگی می رسد. معرفت دینی (آنچه از « تعامل علم ساختی » با « معرفت دین » و علوم دیگر فراگرد ‏می‌آید) و غیر آن (به معنای آنچه بجز ار راه متن وحیانی فراهم آمده) در شکل هنجاری خود، ‏یکپارچه‌اند (معرفت دینی و علمی یکپارچه‌اند) هر آنچه با محکمات دین، سازگار نیست، علم نیست. ‏

در تلگرام بخوانید.