1

بشارت ها، در نسل نوی روحانیان ‏

فضلای روحانی نسل جدید حوزه؛ ‏

 

‏1.‏ به « سپهر معرفت جهانی» نزدیک تر شده اند.‏

‏2. مسایل را چند بعدی و «چند علومی» می بینند و می رود که این گونه بفهمند.‏

‏3. به علوم مختلف، احترام می گذارند. به روابط علوم و « علوم میان رشته ای» و « کل نگر » لبخند ‏می زنند و از آن استقبال می کنند.‏

‏4. به عینیت، نزدیک تر شده اند. آرمان را از طاقچه برنمی دارند و زیر پِرِس عمل نمی گذارند. اما ‏نظریه و تئوری را چرا… صبورتر شده اند. « متن گرای افراطی» نیستند.‏

‏5. دنیای شان بزرگ تر شده است. کتاب طهارت و نجاست و احکام صوم و صلات، بخش ‏کوچکی از دامنه گسترده علوم و جهانشان شده است. ‏

‏6. می پرسند و می شنوند. مهربان تر هستند. چالش پذیرتر شده اند. معرفت را چکشخوار میدانند.‏

‏7. با ابزارهای ارتباطی جدید آشنا شده اند. مایل به ارتباط با نخبگان جهان اند. ‏

‏8. کم کم متوجه شده اند که «حدود عدمیه معرفت» مقدس، نیست. یعنی فهم های درست می ‏تواند بهتر شود، فهم بهتر، میوه های متفاوتی در کم و کیف می دهد. با «سیستم توزیع قداست ‏در عالم» بهتر آشنا شده اند. (نگا. مرز دانش )‏

‏9. بین «محکمات دین» و «سامانه های راهبردی و ساختاری» تفاوت قائل شده اند. می دانند ‏‏«محکمات قابل نقض نیستند» اما «راهبردهای اجتهادی»، نظری و قابل بحث اند. دانسته اند ‏می شود امور را به نحو بهتری پیکربندی کرد. می شود با «راهبردهای عملیاتی» بهتری با ‏خود، خانواده، جامعه و جهان، تعامل داشت. ‏

‏10. ‏«نشانه شناسی جهانی» بهتری دارند. نمادها و فرهنگ های مختلف، آنان را آشفته و متحیر ‏نمی کند. می توانند با ارباب مذاهب و فرهنگ در جامعۀ رنگارنگ جهانی، گفتگو کنند. ‏شکارچیان بهتری برای اندیشه و گفتگو شده اند. دانش را می ربایند، چه از یک زن فرنگی ‏باشد و چه از یک مرد آفریقایی (علم بدرد بخوری اگر دارد فورا می گیرند) اگر درّی از معرفتی بیابند، ‏می ربایند و اگر چه از دهان سگی باشد. (نگا. اصل رندی)‏

‏11. نه فقط «مخالف» را تحمل می کنند، بلکه «تکثرِ معرفتی» را دوست دارند.

‏‏12. در «مدیریت فرهنگی» به راهکارهای پخته تری می اندیشند. درک بهتری از مکانت و نسبت «موعظه ‏اخلاقی» و «مدیریت فرهنگی» یافته اند.

‏‏13. ‏« پدیده اجتماعی» را بهتر درک می کنند. و این خیلی مهم است.‏

‏14. ‏ به نسل پیشین خود، احترام می گذارند و خطاها و نارسایی های علمی آنان را درک می کنند. ‏می دانند «شتاب تحولات معرفتی» ممکن است فاصله ها را بیشتر کند. اما هدف و آرمان ‏واحد و عشق به قرآن و اهل بیت (علیهم صلوات الله) و ولی فقیه و انقلاب، آن ها را به هم ‏پیوند می دهد.‏

‏15. متواضع شده اند، به جهان علم نمی شورند. می آموزند و نقد می کنند؛ از همه مهم تر فهمیده ‏اند نباید «قضاوت» کنند و این خیلی مهم است. می دانند بسا در هر سخنی، رگی از حقیت می تپد و هر سخن باطلی ،کج شدۀ یک سخن درست است.

‏‏16. نامسلمانان و حتی بدکاره ها را لزوماً اهل جهنم نمی دانند. دور برنمی دارند، بهتر احتمال می ‏دهند که بسا یک روسپی هم به بهشت برود…برای عاقبت بخیری خود به نحوی بهتر، نگران ‏اند.‏

‏17. با مکانیسم های اندیشه، جامعه، سیاست و قدرت، اقتصاد و «مکانیسم انسان» بهترآشنا شده ‏اند، «سیستمی» نگاه می کنند. طبیبانه تر می نگرند. می دانند هر راهبردی برای کنترل بزه ‏‏و بدی (اعتیاد، بدحجابی، سرقت، گرانی، فساد اقتصادی و…) غریزه جنسی، «غریزه و مکانسیم اندیشه و رشد علم» ‏چرخه قدرت و ثروت و نظارت کامل نیست. پیوسته «منابع دست نخورده دین» را بررسی می ‏کنند. می دانند همه تصمیمات باید مورد امضای شارع مقدس باشد.

‏‏18. ‏ «زبان آموزی» را فقط برای «تبلیغ» و ترویج نمی خواهند. اگر زبان دوم را بیاموزند، آن را برای «داد ‏و ستد معرفتی» می آموزند.‏

‏19 به انقلاب عشق می ورزند، اما از تاریخ انقلاب عبرت می گیرند، آن نقد می کنند.‏

‏20.‏ سوداهای معقول تری یافته اند، به راهکارهای شدنی تری می اندیشند. در تعمیق و گسترش ‏اسلام، به راهکارهای با صبورانه تر حوصله تری می اندیشند.

‏‏21. ‏«دشمن شناسی» بهتری یافته اند. «ترفندهای دشمن» برایشان رسواتر شده است. سینما، ‏مهندسی علم، مطبوعات و دروازه بانی اخبار و سناریوهای پیچیدۀ دشمن را بهتر و تخصصی تر ‏می فهمند. اما می دانند باید هر چیز را همان سنخ مقابله کرد: موشک در برابر موشک، ‏فرهنگ شیطانی و دستکاری شده در برابر علم و فرهنگی که تواضع بصیر الهی سرچشمه می ‏گیرد… با «باربی» نمی شود جنگید، اما می شود از تهدیداتش، فرصت ساخت. ‏همه اجزاء وجودی «باربی» بد نیست. کلیتش آری ناپذیرفتی است. «باربی» ما را به فکر فرو می برد و این خوب است.

‏22. بین «سیاستمداران کثیف دنیا» و «مردم و نخبگان ملل» دیگر تفاوت می گذارند.‏

‏23. با ظرفیت ها و ابزارها و شیوه های دستیابی به «فهم بهتر» و «علم اندوزی بیشتر» و «ترویج ‏موثرتر و گسترده تر اسلام» در جهان جدید آشنایی یافته اند.‏

‏24. ‏ از التقاط گریزان اند؛ اما مایل اند علوم را همچون انوار آیینه ها، درهم بتابانند. از اینکه یک ‏مسئله را فقط با یک علم بررسی کنند می هراسند.‏

‏25. به «کار گروهی» روی کرده اند و اگر چه از راه شبکه های الکترونیکی.‏

‏26. ‏ با احتیاط بیشتری سخن می گویند. ترویج و تحقیق را در ابعاد متناسب با زمان فهم می کنند.‏

‏27. چابک تر هستند. از استخاره های طولانی و استخوان لای زخم گذاشتن بیزارند. دیگر با آمپلی ‏فایر و ویدئو و ماهواره و… مشکل ندارند. در باره اش می اندیشند و از آن بهره می جویند.‏

‏28. تجارب مدیریتی پیدا کرده اند. گاه سفر می روند، جهان را می بینند.‏

‏29. در فرآیند کشف و حل مسئله، جسورتر و عاقل تر و «آماراندیش تر» و «عملیاتی اندیش تر» ‏شده اند. اصل «در علم حیاء نیست» را در ابعاد بهتری درک می کنند ( مثلاً دربارۀ بهینه شدن رفتار ‏و مدیریت عاطفی جنسی، بهینه شدن زناشویی همسران در اتاق خواب، و در بررسی آسیب ‏های خودارضایی دختران و پسران، امکان تشکیل پستوهای فساد در قدرت سیاسی و اقتصادی ‏و … درک عالمانه تر و بهتری یافته اند‏)

و در یک کلام معرفت اسلامیشان در حال شسته تر و بهتر شدن است… آری به سیره امام صادق ع ‏بیشتر نزدیک می شوند. ‏

حمید رجایی