1

جایگاه فاخر روحانیت

  در دهه‌های اخیر، روحانیت با شیوه‌های تکنیکی و مسموم، مورد هجمه‌ی اصحاب کم‌دانش نقد و جنود عناد رسانه‌ای شیطانی قرار گرفته است. این صنف محترم و عالم، اگر چه همیشه در کنار درخشندگی‌ها، مظلومیت‌ها و خدمات گرانی که به جامعه کرده، معایبی هم داشته‌، اما نه بطریقی منصصفانه مدیدی است بطور دژخیمانه مورد اهانت و جسارت و تهمت واقع شده‌اند.

  نگارنده که خود روحانی و مفتخر به خدمت لباس اهل علم است، از منتقدان بی‌پروای صغیر و کبیر این قشر بوده و فارغ از اینکه خود از همین جامعه است و عمری را در حوزه‌های علمیه به تدرس و تدریس و تحقیق گذرانده، اما همواره بدون لحاظ تعلق خاطر به آن، آن را نقد کرده است و نارسایی‌ها، کژکارکردها، خبط و خطاها و خودشیفتگی‌های ناخواسته و قدر و قیمت یافتن‌های ناروا را درباره‌ی ایشان گفته و نوشته است. آن گونه که اگر خواننده نداند قلم از آن یک روحانی است، گمان می‌دارد ناقدی بی‌رحم بر این نهاد خوش‌خرام طوفیده و در دلش اندک محبتی و مسامحتی با ایشان نیست.

  اما و صد اما، نقد و پیشنهاد، اگر از ضمیر عادل و حدس صائبی برخیزد، اندیشناک دفع و رفع بی‌انصافی‌‌ها و تهمت‌ها نیز هست. باید این تهمت‌ها را زدود و از حق دفاع کرد. باید توجه داشت «روحانیت، یعنی جامعه انبوه روحانیان و نه بخش و اندکشمار ایشان»، «روحانیت: یعنی اکثریت مطلق جمعی که تابع قاعده، با زی روحانیت زندگی می‌کنند و نه فلانی و فلانی که از این زی فاصله گرفته‌اند»، خوب و محترم و نامتهم بودن معلمان و روحانیان، با نامحترم و مجرم شدن برخی از معلم‌نمایان و روحانی‌نمایان نقض نمی‌شود. 👈 داوری‌های ژورنالیستی و عوام‌گرایانه و تعمیم‌دادن موارد استثنا بر قاعده، از تلبیسات شیطانی و مغالطات منطقی است.

 🔹 به روحانیان تهمت می‌زنند که پس از انقلاب، ثروت اندوختند و خزانه‌ها را دوشیده‌اند! 👈 دروغ است. عالمان دین، اگر بهبودی‌هایی در زندگی یافته‌اند به موازات بهبودهای زندگی مردم بوده است. اگر برخی از روحانیان زندگی مرفهی پیدا کرده‌اند، به تبع کار فراوان و سمت اجتماعی خود به رفاه بیشتر رسیده‌اند. گاهی استاد دانشگاه، گاه نماینده مجلس، گاه مدیر و مانند آن بوده‌اند و تبعا گشایشی در زندگی‌شان بوجود آمده است. با این حال عموما زندگی معقول و متوسطی دارند.

  اکثر قریب به اتفاق طلاب و روحانیان، با شرایط فقیرانه و معیشت دشوار روزگار می‌گذرانند. شهریه اندک در برابر مسئولیت دشوار «تا آخر عمر تحصیل و تبلیغ دین کردن» و «اداره کردن زندگی و عیال» از جمله مخاطرات زندگی ایشان است. اینکه یک روحانی، بحکم آداب‌دانی، ظاهری آراسته دارد و با تدبیر دشوار، حداقلی از نیازمندی‌های زندگی خود را تأمین می‌کند، گاه اطرافیان و عابران را به شبهه می‌اندازد. فرضا که یک روحانی این امکانات را در حدی بهتر از متوسط جامعه فرآهم کرده باشد، باز هم اشکالی نیست و هیچ اتهام و بدبینی، روا و اخلاقی نیست.

  روحانیان خدمات تبلیغی و ترویجی خودشان را رایگان به مردم ارائه می‌کنند. اینکه یک روحانی برای اداره مسجد یا انجام سخنرانی حق‌القدم می‌گیرد، مطلقاً مبلغی نیست که بتواند با آن زندگی خود را بسازد و مالی بیاندوزد. اولاً این مبالغ را مردم خودشان دل‌بخواه می‌پردازند و روحانیان قاعدتاً مطالبه‌ای ندارند‌. این مبالغ را اتفاقاً خیلی مبارک و متبرک می‌دانند و همین‌طور هم هست. روحانی اگر از مسجد و منبر و شهریه ارتزاق کند، خیلی آزادانه‌تر می‌تواند تبلیغ رسالات کند تا اینکه به ارگانی وابسته باشد.

 همینک، شما روحانیان را با پزشکان مقایسه کنید. یک پزشک با پانزده سال درس خواندن برای هر ویزیت ده دقیقه‌ای، با نوبت و گاه منت، از ۵۰ تا ۱۵۰ هزار تومان می‌گیرد. اکثر پزشکان برای بیماران دل نمی‌سوزانند، دغدغه سلامتی جامعه را ندارند و خیلی از پزشکان شیادند. صنف پزشکان محترمند اما خدماتشان را ارزان در اختیار نمی‌گذارند. اما شما می‌توانید ساعت‌ها از روحانیان بی هیچ منت و پرداخت مزدی، مسائل و معارف دین را بپرسید و او نه فقط خود را موظف به پاسخ می‌داند، بلکه می‌کوشد اشتباه‌فهمیدگی‌های شما را نیز برطرف کند. امروزه دسترسی مردم به پیچیده‌ترین مسائل و معارف و دروس اسلامی، فوق‌العاده آسان و رایگان است.

 🔹 تهمت می‌زنند که روحانیان شهریه می‌گیرند، کار نمی‌کنند، سربازی هم نمی‌روند! چرا؟ (چون مفت‌خور هستند) 👈 دروغ است. اگر این شرایط برای اشکال کننده نوعی امتیاز ناعادلانه است، بسم‌الله بیایید از این امکانات سرشار برخوردار شوید! چرا نمی‌آیید؟ شهریه طلبه را بگیرید و درس‌های موظفی او را بخوانید و سربازی هم نروید ببینیم چقدر می‌توانید دوام بیاورید! طلبه اگر بخواهد خوب درس دین بخواند، نمی‌تواند مانند دیگران تمام وقت کار کند. امر تفقه دین یک واجب کفایی است، او نرود دیگری باید برود.

شهریه طلبه، حجره و اقامت و دیگر امکانات عمدتاً از دل یاری‌های مؤمنان جامعه و نهادهای مذهبی برای اقامه دین، ناشی می‌شود. کور شود او که نتواند دید! اگر مستشکلان می‌گویند این‌ها سوء استفاده و راحت‌طلبی و ویژه‌خواری است: بسم‌الله بفرمایید درسش را بخوانید، ده سال سطح بخوانید، ده سال درس خارج بروید و ملا بشوید و با اندک درآمد، تا آخر عمر خدمت کنید ببینیم می‌توانید یا نه؟! لازم به ذکر است که ما حوزویان، اساساً طلبه‌ای که ده سال در حوزه درس خوانده را اصلا درس‌خوانده نمی‌دانیم! پانزده سال درس خواندن هم سوادی حساب نمی‌شود. در حوزه باید دستکم بیست سال خوب درس بخوانید تا اصلأ بتوانید در مجمع علمی سطح بالا حرف بزنید و حرفتان را گوش بدهند. اندازه تحصیل لیسانس و فوق‌لیسانس و دکترا، اول کار روحانی است. لیسانس یک آب بازی با دریای علم هم حساب نمی‌شود.

 🔹 می‌گویند مشکلات کشور زیر سر روحانیت است. 👈 دروغ است. مشکلات فرهنگی و معارفی و نیز بخشی از نارسایی‌های علومی، با حوزه و نظام آموزشی و معرفتی حوزه مرتبط هست اما عمده مشکلات فرهنگی و اقتصادی کشور از کم‌دانشی، کم‌تجربگی، سوءمدیریت، تلاش بی‌وقفه نظام سلطه، تبلیغات دشمن، کارشکنی‌های عناصر نفوذی، رکود عالم و علم در دانشگاهیان و بیرگی و کم‌غیرتی دیگر نخبگان جامعه و آسیب‌های جدی در رفتار عمومی مردم ناشی می‌شود. در این میان آیا روحانیت هیچ نقشی در بروز و دوام مشکلات نداشته است؟ بله داشته است. ایشان هم بشرند. قصور بشری دارند و اما قاطبه روحانیان، خیرخواه، صادق و خدومند. کم‌تجربگی دارند و البته گاهی هم در شنیدن معایب و نواقصشان تعلل و تنبلی و خودشیفتگی داشته‌اند. گاهی از روی غیرت دینی، کاری را بخطا انجام داده‌اند و باید در مقام و منصب و نقش اجتماعی خود، پاسخگو باشند. اما این دروغ و تهمت است که مشکلات کشور معلول تصمیمات روحانیت است.

   در همین جا، مناسب است نکته بسیار مهم و حساسی را متذکر شوم و آن اینکه گاهی روحانیان، خودشان را بی‌خود وکیل مدافع عملکرد دولت‌ها می‌دانند و به خطا احساس مسئولیت پاسخگویانه دارند و همین باعث می‌شود درست در میدان دشمنان بازی کنند. مثلاً در فلات ایران، کم‌آبی و هدررفت آب وجود دارد. کاهش نزولات هم مزید بر علت شده است. حال در جامعه این کمبود، باعث اعتراضات شده است. روحانیان مطلقاً وکیل مدافع و پاسخگوی سوء مدیریت‌های دولت‌ها و رییس جمهورها نیستند. روحانیان متولیان آب نیستند. مسئول باران هم نیستند. روحانیان، خودشان مانند بقیه مردم، مطالبه‌گران رفتار صحیح مسئولان در ادوار مختلف‌اند. روحانی می‌تواند به رسانه‌ها امر و توصیه کند در مورد مصرف آب در منازل، صنعت و کشاورزی کار فرهنگی و گفتگوی علمی برگزار کنند، می‌تواند سیاست‌ها و برنامه‌های حل معضل آب را از دستگاه‌ها بخواهد، می‌تواند اقدامات خطا و عدم اقدام‌های دستگاه‌ها را به دستگاه‌های نظارتی و قضایی معرفی کند، می‌تواند برای افزایش نزولات نماز بخواند و دعا کند. خب همه مردم می‌توانند و باید این کارها بکنند… اینکه روحانی را مسئول بدانیم و تهمت بزنیم، گرای دشمن است. گاهی خود روحانیان هم خودشان را مسئول این نارسایی می‌دانند!! مسئول این مشکل دستگاه‌های متصدی، بدنه علمی و اجرایی مدیریت آب و فرهنگ عمومی و تخصصی مصرف آب است. بله اگر سیاست‌های نظام بطور کلان در مسئله نقش اساسی و مؤثر داشته باز هم مشکل ربطی به روحانیان ندارد. روحانیان گوشت قربانی نیستند که هر جا مشکل پیش آمد آنان را به باد تهمت بگیریم و در پی سم‌پاشی‌های دشمنان، آنان را متهم کنیم. مشکل آب متولی دارد: بدنه دانشگاهی متخصص در علوم مرتبط به آب، بدنه اجرایی مرتبط با حل معضلات آب. همین. باید از آنان مطالبه کرد. روحانیان اعم از رهبر، مراجع عظام ، نمایندگان ولی فقیه در استان‌ها، طلاب و اساتید حوزه، خودشان مانند بقیه مردم مطالبه‌گر هستند. بله گاهی سوء برخورد هست. یک نماینده ولی فقیه بلد نیست دل مردم را بدست بیاورد، یکی دیگر نمی‌داند چگونه مطالبه کند، دیگری تفسیر دینی می‌کند و تقصیر را بر عهده گناهان مردم می‌اندازد و مانند آن… این‌ها را دشمنان بزرگ می‌کنند و چون زخم هم هست مگس شبهات، هم گرد آن جمع می‌شود. در حالی که اولاً اعتراض و مطالبه بحق، حق همه مردم و از جمله خود رهبر و روحانیان است. ثانیاً گناه مردم و دولتمردان و اساسا رخداد گناه در کاهش برکات مؤثر است (اگر کسی این را فهم نمی‌کند، سواد ندارد) کاهش نزولات، سال‌هاست که بوده و دلیل نمی‌شود دستگاه‌ها و متخصصان امر، تدبیر نکرده باشند. آیا تکنولوژی انتقال و تصفیه و هدایت آب و آبخیزداری هم با کاهش نزولات مرد؟!  متخصصان و تخصص جهانی آب، این‌قدر دچار کمبود و ناتوانی بوده است؟ دولتمردان از ظرفیت‌ها بقدر کافی استفاده کرده‌اند؟   سیاست‌های کلی نظام ایراد داشته؟ برنامه‌های عملیاتی اشکال داشته؟ همه این‌ها قابل بحث و طرح و پی‌گیری است.  باز هم از دل این‌ها این بیرون نمی‌آید که بله حوزویان، مسئولند یا روحانی ارجمند و خطیب نماز جمعه خودش را موظف به دفاع بداند. این یک مصداق از مصادیق بی‌شمار است. 👈 البته و صد البته در نظام اسلامی و تعاملات برادران دینی، نباید مچ‌گیری باب شود ولی وقتی دارد صنف روحانی مظلوم این وسط قربانی می‌شود وظیفه است، انسان از حق دفاع کند. اتفاقاً در معضلات آب، دانشگاهیان در تخصص‌های مربوط و دستگاه‌های اجرایی مربوط را باید فراخواند و وارسی و آسیب‌شناسی کرد. در مصیبت آپارتمان‌سازی هم، معماران کشور مسئولند. اما دشمن و رسانه‌ها هر کمبودی که پیدا می‌شود، تقصیر رهبر و روحانی و حوزه و طلبه می‌دانند!! این عین مغالطه و دشمنی است. بله هر جا نقدی هست و لو به شخص رهبر، باید استدلال علمی و قابل ابطال، براحتی گفته شود و به بحث گذاشته شود. این غیر از به رگبار بستن حوزه و روحانیت است. در عین حال روحانیان نیز باید گوش شنوایی برای شنیدن نقدها داشته باشند و «بگذارند تحلیل‌هایی که بین مشکلات کشور و رفتار ایشان، رابطه معناداری را تبیین و اثبات می‌کند را خوب بشنوند.»

 حمید رجایی

زمستان ۱۴۰۰




About Tolooemehr

introduction

Tolooemehr is a non-profit and independent institution to spreading Hamid Rajaei’s innovative views and theories. One of the great demands of Tolooemehr is the processing and generating Islamic human knowledge. This database includes various sections: the section of Rajaei’s thought and top theories (Andishnameh Raja) which contains his wide-ranging and emerging views in Islamic education, and the Rajaei’s dictionary section, which contains terms and vocabulary that are new and in line with Rajaei’s views. In accordance with the creation and reopening of his views, he has inevitably established terms, or has chosen one of the various views or terms.

This website is in the process of laying the groundwork for the processing of “human knowledge compatible with Islamic teachings.” Therefore, you will encounter various attempts and explorations in this base. The “processing of Islamic science” is the “new configuration of the issues of knowledge, in harmony with the precious teachings of Islam.” Part of this great demand has been followed in “Tolooemehr”. Everything on this site is an experimental version of Rajaei’s ideas; Unless when it is mentioned that topic is from the other one.

First, we try to carefully insert each new term and concept into the dictionary. Each new term has a color link that leads the reader to identify it in the Rajaei’s dictionary (Farhangnameh Rajaei/ Wiki.rajaei)

Tolooemehr is a website and thinktank for spreading Hamid Rajaei’s innovative views and theories. One of the great demands of Tolooemehr is the processing and generating Islamic human knowledge. This database includes various sections: the section of Rajaei’s thought and top theories (Andishnameh Raja) which contains his wide-ranging and emerging views in Islamic education, and the Rajaei’s dictionary section, which contains terms and vocabulary that are new and in line with Rajaei’s views. In accordance with the creation and reopening of his views, he has inevitably established terms, or has chosen one of the various views or terms.

This website is in the process of laying the groundwork for the processing of human knowledge compatible with Islamic educations. Therefore, you will encounter various attempts and explorations in this base. The “processing of Islamic science” is the “new configuration of the issues of knowledge, in harmony with the precious teachings of Islam.” Part of this great demand has been followed in “Tolooemehr”. Everything on this site is an experimental version of Rajaei’s ideas; Unless when it is mentioned that topic is from the other one.

First, we try to carefully insert each new term and concept into the dictionary. Each new term has a color link that leads the reader to identify it in the Rajaei’s dictionary (Farhangnameh Raja= WikiRaja)

Tolooemehr scientific websites is different from many others. Because in this database, you will encounter various topics that seek to explain Islamic humanities. The production of science is the “conscious pass through of a creative process that leads to the establishment, localization, or completion of a science.” This process includes updating and synchronizing concepts, optimizing methods and results, and restoring configuration and expanding its scope. That part of this meaning is desired at the dawn of the seal. But this new configuration, as well as the use of the sources of Islam and Islamic rationality (according to the definition of Islamic human science), causes a great substantive revolution in the existing sciences. Here we briefly introduce the different parts of Tolooemehr base.

A) Andishnameh section

This section includes categorized topics in the fields of humanities and Islamic sciences that starts from the explanation of Rajaei’s school of epistemology and expands to other topics in the humanities. In fact, writing an andishnameh, which may be one of my initiatives, indicates this point that every thinker must finally present his thoughts in the form of an andishnameh in order to show his whole school of his thought in it so that it can be easily examined by others. Therefore, andishnamehs are always published in the name of the same person. My andishnameh is an experimental and proposed versions that is not final and is sometimes thought of as initial hypotheses.

B) Wikiraja section

 Since many of the terms presented in my andishnameh are somewhat innovative (sometimes from the ground up and sometimes due to redefining or choosing an existing point of view from among the opinions) I have had to compile a dictionary called it Wikiraja. In fact, Wikiraja is a collection of the terms that I have used in my andishnameh and I have compiled and explained it in the dictionary (I think this is also innovative itself).

During reading the texts, do not worry about the large number of terms. Attempts have been made to link each term to Wikiraja, and you may easily search for and read that term there (like the links you see in the same text, which I have interpreted in Wikiraja according to my point of view, meaning and order. it’s that every word in Tolooemehr tends to become a term, because it is in this way that the accuracy and calibration of science production increases.

 française:

introduction

Tolooemehr est une institution indépendante et à but non lucratif visant à diffuser les points de vue et théories innovants de Hamid Rajaei. L’une des grandes exigences de Tolooemehr est le traitement et la génération de connaissances humaines islamiques. Cette base de données comprend diverses sections : la section sur la pensée et les principales théories de Rajaei (Andishnameh Raja) qui contient ses points de vue larges et émergents sur l’éducation islamique, et la section du dictionnaire de Rajaei, qui contient des termes et un vocabulaire nouveaux et conformes à la vues. Au gré de la création et de la réouverture de ses vues, il a inévitablement établi des termes, ou a choisi l’une des diverses vues ou termes.

Ce site Web est en train de jeter les bases du traitement de « la connaissance humaine compatible avec les enseignements islamiques ». Par conséquent, vous rencontrerez diverses tentatives et explorations dans cette base. Le « traitement de la science islamique » est la « nouvelle configuration des enjeux de la connaissance, en harmonie avec les précieux enseignements de l’Islam ». Une partie de cette grande demande a été suivie dans « Tolooemehr ». Tout sur ce site est une version expérimentale des idées de Rajaei ; Sauf quand il est mentionné que ce sujet est de l’autre.

Tout d’abord, nous essayons d’insérer soigneusement chaque nouveau terme et concept dans le dictionnaire. Chaque nouveau terme a un lien de couleur qui mène le

lecteur de l’identifier dans le dictionnaire Rajaei (Farhangnameh Rajaei/ Wiki.rajaei)

Tolooemehr est un site Web et un groupe de réflexion pour la diffusion des vues et théories innovantes de Hamid Rajaei. L’une des grandes exigences de Tolooemehr est le traitement et la génération de connaissances humaines islamiques. Cette base de données comprend diverses sections : la section sur la pensée et les principales théories de Rajaei (Andishnameh Raja) qui contient ses points de vue larges et émergents sur l’éducation islamique, et la section du dictionnaire de Rajaei, qui contient des termes et un vocabulaire nouveaux et conformes à la vues. Au gré de la création et de la réouverture de ses vues, il a inévitablement établi des termes, ou a choisi l’une des diverses vues ou termes.

Ce site Web est en train de jeter les bases d’un traitement des connaissances humaines compatible avec les enseignements islamiques. Par consequent, vous rencontrerez diverses tentatives et explorations dans cette base. Le « traitement de la science islamique » est la « nouvelle configuration des enjeux de la connaissance, en harmonie avec les précieux enseignements de l’islam ». Une partie de cette grande demande a été suivie dans “Tolooemehr”. Tout sur ce site est une version expérimentale des idées de Rajaei ; Sauf quand il est mentionné que ce sujet est de l’autre.

Tout d’abord, nous essayons d’insérer soigneusement chaque nouveau terme et concept dans le dictionnaire. Chaque nouveau terme a un lien de couleur qui amène le lecteur à l’identifier dans le dictionnaire Rajaei (Farhangnameh Raja)

Les sites scientifiques de Tolooemehr sont différents de beaucoup d’autres. Parce que dans cette base de données, vous rencontrerez divers sujets qui cherchent à expliquer les humanités islamiques. La production de la science est le « passage conscient d’un processus créatif qui conduit à l’établissement, à la localisation ou à l’achèvement d’une science ». Ce processus comprend la mise à jour et la synchronisation des concepts, l’optimisation des méthodes et des résultats, ainsi que la restauration de la configuration et l’extension de sa portée. Cette partie de ce sens est souhaitée à l’aube du sceau. Mais cette nouvelle configuration, ainsi que l’utilisation des sources de l’Islam et de la rationalité islamique (selon la définition de la science humaine islamique), provoque une grande révolution de fond dans les sciences existantes. Ici, nous présentons brièvement les différentes parties de la base Tolooemehr.

A) Section Andishnameh

Cette section comprend des sujets classés dans les domaines des sciences humaines et islamiques qui partent de l’explication de l’école d’épistémologie de Rajaei et s’étend à d’autres sujets en sciences humaines. En fait, écrire un andishnameh, qui peut être une de mes initiatives, indique ce point que chaque penseur doit enfin présenter ses pensées sous la forme d’un andishnameh afin d’y montrer toute son école de pensée afin qu’elle puisse être facilement examinés par d’autres. Par conséquent, les andishnamehs sont toujours publiés au nom de la même personne. My andishnameh est une version expérimentale et proposée qui n’est pas définitive et est parfois considérée comme des hypothèses de départ.

B) Rubrique Wikiraja

Étant donné que de nombreux termes présentés dans mon andishnameh sont quelque peu innovants (parfois à partir de la base et parfois en raison de la redéfinition ou du choix d’un point de vue existant parmi les opinions), j’ai dû compiler un dictionnaire appelé Wikiraja. En fait, Wikiraja est une collection de termes que j’ai utilisés dans mon andishnameh et je l’ai compilé et expliqué dans le dictionnaire (je pense que c’est aussi innovant en soi).

Lors de la lecture des textes, ne vous inquiétez pas du grand nombre de termes. Des tentatives ont été faites pour lier chaque terme à Wikiraja, et vous pouvez facilement rechercher et lire ce terme là-bas (comme les liens que vous voyez dans le même texte, que j’ai interprété dans Wikiraja selon mon point de vue, sens et ordre. c’est que chaque mot de Tolooemehr tend à devenir un terme, car c’est de cette manière que la précision et l’étalonnage de la production scientifique augmentent.

Auf Deutsch:

Einleitung

Tolooemehr ist eine gemeinnützige und unabhängige Institution zur Verbreitung der innovativen Ansichten und Theorien von Hamid Rajaei. Eine der großen Anforderungen von Tolooemehr ist die Verarbeitung und Generierung islamischen Menschenwissens. Diese Datenbank enthält verschiedene Abschnitte: den Abschnitt über Rajaeis Gedanken und Top-Theorien (Andishnameh Raja), der seine weitreichenden und aufkommenden Ansichten in der islamischen Bildung enthält, und den Wörterbuchabschnitt von Rajaei, der Begriffe und Vokabeln enthält, die neu und im Einklang mit Rajaeis Ansichten. Entsprechend der Entstehung und Wiedereröffnung seiner Ansichten hat er unweigerlich Begriffe festgelegt oder eine der verschiedenen Ansichten oder Begriffe gewählt.

Diese Website ist dabei, die Grundlagen für die Verarbeitung von “menschlichem Wissen im Einklang mit der islamischen Lehre” zu legen. Daher werden Sie in dieser Basis auf verschiedene Versuche und Erkundungen stoßen. Die “Aufarbeitung der islamischen Wissenschaft” sei die “neue Gestaltung der Wissensfragen im Einklang mit den kostbaren Lehren des Islam”. Ein Teil dieser großen Nachfrage wurde in “Tolooemehr” verfolgt. Alles auf dieser Site ist eine experimentelle Version von Rajaeis Ideen; Es sei denn, es wird erwähnt, dass das Thema vom anderen stammt.

Zuerst versuchen wir, jeden neuen Begriff und jedes neue Konzept sorgfältig in das Wörterbuch einzufügen. Jeder neue Begriff hat einen Farblink, der zum führt. Leser, um es im Wörterbuch des Rajaei zu identifizieren (Farhangnameh Rajaei/ Wiki.rajaei)

Tolooemehr ist eine Website und ein Thinktank zur Verbreitung der innovativen Ansichten und Theorien von Hamid Rajaei. Eine der großen Anforderungen von Tolooemehr ist die Verarbeitung und Generierung islamischen Menschenwissens. Diese Datenbank enthält verschiedene Abschnitte: den Abschnitt über Rajaeis Gedanken und Top-Theorien (Andishnameh Raja), der seine weitreichenden und aufkommenden Ansichten in der islamischen Bildung enthält, und den Wörterbuchabschnitt von Rajaei, der Begriffe und Vokabeln enthält, die neu und im Einklang mit Rajaeis Ansichten. Entsprechend der Entstehung und Wiedereröffnung seiner Ansichten hat er unweigerlich Begriffe festgelegt oder eine der verschiedenen Ansichten oder Begriffe gewählt.

Diese Website ist dabei, die Grundlagen für eine Verarbeitung des menschlichen Wissens zu schaffen, die mit der islamischen Bildung kompatibel ist. Daher werden Sie in dieser Basis auf verschiedene Versuche und Erkundungen stoßen. Die “Aufarbeitung der islamischen Wissenschaft” sei die “neue Gestaltung der Wissensfragen im Einklang mit den kostbaren Lehren des Islam”. Ein Teil dieser großen Nachfrage wurde in “Tolooemehr” verfolgt. Alles auf dieser Site ist eine experimentelle Version von Rajaeis Ideen; Es sei denn, es wird erwähnt, dass das Thema vom anderen stammt.

Zuerst versuchen wir, jeden neuen Begriff und jedes neue Konzept sorgfältig in das Wörterbuch einzufügen. Jeder neue Begriff hat einen Farblink, der den Leser dazu führt, ihn im Wörterbuch des Rajaei (Farhangnameh Raja) zu identifizieren.

Tolooemehr wissenschaftliche Websites unterscheiden sich von vielen anderen. Denn in dieser Datenbank stoßen Sie auf verschiedene Themen, die die islamischen Geisteswissenschaften erklären wollen. Die Produktion von Wissenschaft ist das „bewusste Durchlaufen eines kreativen Prozesses, der zur Etablierung, Lokalisierung oder Vervollständigung einer Wissenschaft führt“. Dieser Prozess umfasst die Aktualisierung und Synchronisierung von Konzepten, die Optimierung von Methoden und Ergebnissen sowie die Wiederherstellung und Erweiterung der Konfiguration. Dieser Teil dieser Bedeutung ist zu Beginn des Siegels erwünscht. Aber diese neue Konfiguration sowie die Verwendung der Quellen des Islam und der islamischen Rationalität (gemäß der Definition der islamischen Humanwissenschaft) verursacht eine große substanzielle Revolution in den bestehenden Wissenschaften. Hier stellen wir kurz die verschiedenen Teile der Tolooemehr Basis vor.

A) Andishnameh-Abschnitt

Dieser Abschnitt umfasst kategorisierte Themen in den Bereichen Geisteswissenschaften und Islamwissenschaften, die von der Erklärung von Rajaeis Schule der Erkenntnistheorie ausgehen und sich auf andere geisteswissenschaftliche Themen ausdehnt. Tatsächlich weist das Schreiben eines Andishnamehs, was eine meiner Initiativen sein könnte, auf diesen Punkt hin, dass jeder Denker seine Gedanken endlich in Form eines Andishnamehs präsentieren muss, um darin seine ganze Denkschule zu zeigen, damit sie leicht zu finden ist von anderen untersucht. Daher werden Andishnamehs immer im Namen derselben Person veröffentlicht. My andishnameh ist eine experimentelle und vorgeschlagene Version, die nicht endgültig ist und manchmal als anfängliche Hypothesen betrachtet wird.

B) Wikiraja-Sektion

Da viele der in meinem andishnameh vorgestellten Begriffe etwas innovativ sind (manchmal von Grund auf neu und manchmal aufgrund der Neudefinition oder Auswahl eines bestehenden Standpunkts aus den Meinungen), musste ich ein Wörterbuch namens Wikiraja erstellen. Tatsächlich ist Wikiraja eine Sammlung von Begriffen, die ich in meinem andishnameh verwendet habe und die ich im Wörterbuch zusammengestellt und erklärt habe (ich denke, das ist an sich auch innovativ).

Machen Sie sich beim Lesen der Texte keine Sorgen über die große Anzahl von Begriffen. Es wurde versucht, jeden Begriff mit Wikiraja zu verknüpfen, und Sie können diesen Begriff dort leicht suchen und lesen (wie die Links, die Sie im selben Text sehen, die ich in Wikiraja entsprechend meiner Sichtweise, Bedeutung und Reihenfolge interpretiert habe. jedes Wort in Tolooemehr neigt dazu, zu einem Begriff zu werden, denn auf diese Weise steigt die Genauigkeit und Kalibrierung der wissenschaftlichen Produktion.




مصاحبه های مربوط به موضوع خشونت خانگی




مقبولات شایع موجَّه (فر.ش) 

 

 

مقبولات شایع موجَّه (فر.ش)  عبارت اند از ارزش های تعریف شده در فرهنگ یک جامعه و نزد مرد در خیابان. مانند اینکه «روز عید باید لباس نو پوشید»

  • سنت های ساری و جاری در جامعه و اموری که در جامعه، مورد حمایت فکری و عاطفی عموم است، از قبیل مقبولات شایع موجه هستند.
  • اموری مانند خودکشی، قاچاق، اعتیاد، دزدی اگر چه آمار بالایی داشته باشند طبیعتا چنین نیستند.
  • بسیاری از رفتارها، موجه هستند ولی شیوع ندارند. مانند سنن محموده ای که امام زمان پس از ظهور، احیا می کند.
  • اتانازی یا کُشتن بیماران لاعلاج  یا مرگ ترحمی  یک رفتار نامقبول غیرشایع است که برخی در صدد ایجاد موجهیت و شاید اشاعه آن باشند. در هر حال مقبول شایع موجه نیست. موجهیت فقهی آن  بعید بنظر میرسد.

 




حوزه علمیه و علم طب (گفتگو)

بسم الله الرحمن الرحیم

 اشاره: متن زیر، حاصل گفتگویی است که با حجت ­الاسلام حمید رجایی [1] انجام شده و پس از تلخیص و ویرایش، برای نشر آماده شده است. او در فلسفه علم صاحب اثر است و دربارۀ نظام معرفتی حوزه، مباحث زیادی را پیش رو نهاده ­است. موضوع این گفتگو، تحلیل نسبتِ حوزه­ های علوم دینی و طب سنّتی است، از زاویۀ فلسفۀ علم و روش‌شناسی و اعتبارسنجی گزاره‌های علم طب. این مصاحبه شامل مباحث کلیدی و چالشی است و به خوانندگان عزیز توصیه می‌شود آن را بخوانند؛ گو اینکه این مسئله، دغدغه و چالش این‌روزها هم هست.

 

جناب رجایی، سلام. پرسش ما در این گفتگو در مورد «نسبت طب سنّتی و علوم حوزوی و نظام معرفتی آن» است. شما در کتاب «فلسفۀ علم» در مورد «روش‌شناسی علوم» مباحث گسترده‌ای را عنوان نموده و گاهی هم به مناسبتِ مباحث فلسفۀ علم، طبیعتاً دربارۀ طب سنّتی، بهداشت و پزشکی و متدولوژی آن‌ها بحث کرده اید. به نظر شما اساساً گزاره­ های طب ‌سنّتی از نگاه معرفت‌شناختی چه میزان اعتبار دارد و دیگر اینکه حوزۀ علمیّه، چه نسبتی با طب سنّتی دارد؟ آیا طب، یک علم دینی و اسلامی می­ تواند باشد و حوزه، موظّف به گنجاندن آن در نظامات خود هست یا نه؟ 

 

 سلام و درود بر شما. پرسش بسیار جان‌دار و مهمی را مطرح فرموده‌اید. شوربختانه چه در فضای ژورنالیستی و چه در فضاهای علمی، شاهد گفتگوها و حتی گفتمان‌های ناخالص و متعصّبانه هستیم. چه در نفی ارزش طب سنّتی و بحث از طب اسلامی و چه در اثبات آن. من طبیب سنّتی یا پزشک نیستم. زیست‌شناس هم نیستم. اما از زاویۀ فلسفۀ علم، قطعاً باید بتوانم مسائل روش ­شناختی و تعاملات علم­ساختی این­ها را وارسی کنم. فیلسوف علم نسبت به متدولوژی و اعتبار‌سنجی همۀ علوم حسّاس و مسئول است. اما اهمّ نگرانی، این است که باید مطالعۀ علوم، به­ دور از تعصّبات و پیش‌داوری‌ها و جانبداری‌های غیرعلمی باشد. نفی یا اثبات طب سنّتی یا طب اسلامی، یک بحث کاملاً علمی است و اگر کسی بخواهد با تعصّب و غیرت و بدون وارسی‌های روش‌شناختی و فلسفی (فلسفۀ علم) ورود کند، احتمالاً با مشاعر سالمی در بحث ورود نکرده است.

طب، الف. دانش مطالعه انسان و در یک معنای عام، موجودات زنده است (مانند دام ­پزشکی، گیاه‌پزشکی و…) ب. از آن نظر که معروض سلامت و بیماری می‌شود و ج. موظّف است که موضوعات خود را با بهرۀ حداکثری از علوم دیگر، هر چه بهتر تبیین کند و د. ‌همچنین موظّف است راهکارهای درمان و پیشگیری را هر چه کارآمدتر توصیه کند.

 پس طب باید شامل تبیین حداکثری بیماری، سلامتی، توضیح حداکثری مکانیسم حیات موجود زنده (حتی تا سطح مولکولی و بلکه فراتر از آن) و تبیین راهکارهای تشخیص و آسیب‌شناخت و توصیه‌های قابل توضیح و قابل فهم درمانی باشد. تبیین حداکثری یعنی با استفاده از بیشترین ظرفیت و سبد دانش زمان. پس طب، حتماً شامل مباحث بسیار گسترده، نوشونده، فرسایش­ پذیر و پیچیده‌ایست. پس آنچه یک علم را طب می­ کند این است که واجد همه صلاحیت­ های یادشده باشد و شامل انواع روش ­های مراقبت بهداشتی تکامل­ یافته برای حفظ و بازیابی سلامت یا پیشگیری و درمان است.

 

ببخشید همین جا می ­توانم بپرسم به نظر شما، آیا طب سنتی یا اسلامی، معنای صحیحی دارد؟ آیا محقَّق شده و یا قابل تحقّق است؟

فارغ از قبول یا ردّ طب اسلامی، توجه بفرمایید که طب سنتی، غیر از طب اسلامی است و این اشتباه رایجی است که مثلاً طب اخلاطی یا گیاهی را با طب اسلامی خلط می­ کنند. گو اینکه طب سنتی در برابر طب رایج یا طب مبتنی بر شواهد است (Evidence Based) و شامل شاخه ­های زیادی مانند طب اخلاطی، زالودرمانی، ماساژدرمانی، آب­ درمانی، نیدلینگ خشک و سوزن­ درمانی و… می­ شود. برخی هم طب سنتی را فقط طب اخلاطی دانسته و از طب گیاهی تفکیک می­ کنند که به نظرم شاید درست نیست.

خوب است همین جا یادآور شوم که امروزه رویکرد جدیدی در جهان در حال رشد است که می­ توان آن را از نگاه طب کل­ نگر یا جامع ­اندیش نامید. سازمان بهداشت جهانی آن را زیر عنوان پزشکی یکپارچه (Integrative medicine) تعریف کرده است. پزشکی یکپارچه شامل اصولی از قبیل اینکه بیمار و پزشک در روند بهبودی شریک باشند و همه عواملی که بر سلامتی و بیماری تأثیر می­ گذارند از جمله ذهن، روح و اجتماع و همچنین بدن، مورد توجه قرار گیرد. این رویکرد، طب سنتی را رد نمی­ کند و بلکه از آن با احتیاط بهره می­ برد (پایگاه سازمان بهداشت جهانی، بازیابی 18 آوریل 2020) در هر حال طب جدید یا رایج، دانشی بسیار گسترده است که بر پایه علوم بسیاری بنیان شده است. این توصیف هرگز معنای مبالغه ­ای ندارد و واقعا باید به این درخت تنومند علمی احترام گذاشت و آن را ستود و اگرچه ناکارآمدی­ های خود را هم آشکار کرده است. دستکم بیست دانش بنیادین آن را حمایت می­ کنند و از بیست رشته علمی گسترده تغذیه می­ کند.

علم اسلامی، از نظر من تعریف مشخصی دارد و در کتاب «فلسفه علم برای تبیین علوم انسانی اسلامی»[2] آن را شرح داده ­ام. یک علم وقتی اسلامی است که منابع دین یعنی قرآن و سنت، در تشکیل و اثبات روشمند گزاره­ های آن نقش قابل ­توجّه داشته باشند. مثلاً همه انسان­ شناسی­ های روشمندی که از دل آیات و روایات معتبر فراهم می­ شود (در شکل ­گیری آن نقش قابل توجه داشته باشد) اسلامی است. اما معلوم نیست باستان­ شناسی انسان­ (Human archeology) هم بتواند اسلامی بشود. اگر فرضاً علم اصول­ الفقه، بدون استفاده از آیات و روایات فراوری شده باشد، نمی­ توان آن را علم اسلامی دانست (این عیب نیست) در این فرض، علم اصول، یک علم عقلی و زبان­ شناختی و روش ­شناختی بسیار محترم و کارآمد می­ شود که در علم فقه کارآیی بنیادین دارد. توجّه داریم اسلامی نبودن در اینجا، مطلقاً مذمّت یا تعییب نیست. بیان ملاکی قابل ­قبول در صحّت اسلامیت یا عدم آن است. البته گاهی به نظر می­ رسد افراد همین آموزه­ های روایی اسلام را طب اسلامی می­ دانند. این اطلاقی است که من آن را غیرحرفه ­ای و مسامحی می­ دانم.

طب، علمی تجربی، توصیفی، هنجاری، کاربردی و مبتنی بر شواهد و استدلال است و اگر یک طبیب مؤمن بخواهد از دستمایه‌های علوم نقلی استفاده کند، باید حتماً آن دستمایه‌ها خیلی معتبر باشند. باید دانست که فرمولی که فقیه در علم فقه بکار می‌زند، به درد تولید علم طب نمی‌خورد. یعنی اگر توصیف یا توصیه‌ای در موضوع طب در مستند اسلامی بیابیم، اگر قطعی­ السند و الدلاله باشد می‌توان در حد همان قطعیت و نه بیشتر، به آن استناد کرد و گرنه باید روش علم طب آن را تأیید کند. مثلاً ما قطعاً می‌دانیم که استفاده از عسل،برای شفای برخی از بیماری ­ها مؤثّر است (فيه شفاء للناس. سورۀ النحل: 69) اما اگر سند و دلالت مستند دینی، قطعی نبود، نمی­ توانیم با قاعده حجیّت ظنّ معتبر و قاعدۀ «للمصیب اجران و للمخطی اجر واحد» [3] مسئله را حل و فصل ‌کنیم.‌ از آنجا که سیستم علم طب در پی حکم ظاهری و این روش نیست، باید گفت بسیاری از روایات در توصیه‌های اسلامی وزن و تاب و توان استناد طبی را ندارند و لذا من معتقدم از مستندات دینی، بیشتر یک سبک زندگی بسیار فاخر بیرون می‌آید و‌ نه طب اسلامی. بله بسا همان سبک زندگی اسلامی اساساً میزان ابتلا به انواع بیماری را شدیداً کاهش ­دهد. نقل است (فارغ از اتقان سند) که رسول خدا صلی الله علیه آله و سلم فرموده ­اند «نحن قوم لا نأکل حتی نجوع و اذا اکلنا لا نشبع.» (ما جمعیتی هستیم که تا کاملاً گرسنه نشویم، غذا نمی­ خوریم و چون می­ خوریم، خود را کاملاً سیر نمی­ کنیم (سنن النبی، ص ۱۸۱) این یک سبک زندگی است و البته بخش مهمی از علم بهداشت و تغذیه و مورد استفاده اساسی در علم پزشکی. این سبک زندگی بسا تأثیر زیادی در پیشگیری دارد (اینجا بحث از سند نداریم فرض می­کنیم سند آن یا معتبر است یا معتضد و جبران شده با مجربات درازدامن و یافته­ های علمی است)

 

 به همین دلیل است که شما از علمی با عنوان طب اسلامی استقبال نمی‌کنید؟

 بله. دقیقاً و به همچنین به دلیل همان‌چه اشاره کردم از فضای گفتگو در این حوزه نگران هستم که وقتی شما می‌گویید فعلاً (و تا قبل از ظهور امام مهدی عج) طب اسلامی، معنای محصَّلی ندارد، گویی شما دارید یک قطعه از اسلام را می‌کَنید و کنار می‌گذارید! یا گویی روی اسلام، دست­ کم می‌گذارید! یا در برابر دانش نامسلمانان جهان، کوتاه آمده و میراث علمی اسلامی را کنار می­ گذاریم! خیر این طور نیست. علم پزشکی امروز، مرهون کوشش ­های بسیاری از طبیبان مسلمان پیشین و حاضر است. همینک بسیاری از بهترین پزشکان و مولدان علم طب، مسلمانند. اما علم پزشکی یک علم درازدامن و چندبعدی است و باید بتواند یک بیماری را تا اعماق حداکثری تبیین کند. از نظر من اگر علم طب نتواند مثلاً عملکرد میتوکندری و هسته سلول را تبیین نماید، اصلاً کُمِینت‌اش لنگ است. همچنین اگر نتواند «آسیب‌شناسی» (pathology) را دستکم تا سطح ملکولی توضیح دهد. شاید روزی برسد که پزشکی باید قادر به تبیین الکترومغناطیسی و بسا بیو­اتمی هم باشد. این­ها تغییر در سطوح علم است و استانداردهای یک علم را عوض می ­کند. اینکه می­ گویم فرسایش­ پذیر، روی دیگر سکه آن می­ شود توسعه ­پذیر. بنابراین حتی سوزن درمانی هم نمی‌تواند یک طب مستقل باشد (یک رویکرد و رهیافت است و نه یک علم) مگر اینکه بتواند از مبانی و مکانیسم عمل خود در حد قابل‌قبولی دفاع کند. تعریف شایع و موجه علم طب هم همین است. به این می­گویم «ملاک سطح متوقَّع در نظام معرفتی اخیر بشر» اخیر در اینجا ربطی به مدرنیته و غرب و غرب زدگی ندارد. دقیقاً دستاورد­های اخیر بشر یعنی همانچه در همۀ سبد دانش امروز است. مانند تبیین ژن، DNA، تبیین چیستی و عمل هورمون­ ها و همینطور گرایش به تکمیل طب با گیاه ­درمانی، سوزن درمانی و البته مستندات متقن دینی… به نظر من ما آموزه ­هایی در بهداشت داریم که سلامت انسان را تا اعماق ملکوت او تبیین می­ کند. اما نیاز به تنقیح و تقریر و تحریر دارد و باید در فضای دیالوگ به انجام برسد.

 

بنابراین شما طب اخلاطی را هم طب نمی‌دانید؟

طب اخلاطی به تنهایی کامل نیست و یک طب مکمل است (طب رایج هم کامل و عالی نیست) اگر مکانیک نیوتونی را علم مکانیک امروز، بدانیم بله طب اخلاطی هم به تنهایی طب امروز است. ببینید یک علم می­ تواند علمی باشد در تاریخ یا علمی باشد که امروز مقبول است و داریم حرف آن را می­ زنیم. مهم این است که مجموعۀ نخبگان آن حوزه بگویند این مجموعه گزاره ­ها در تبیین و توصیه با کفایت هستند. تبیینات حیات و سلامت و بیماری مبتنی بر اخلاط چهارگانه، فقط با کارآمدی­ های مجرَّبات بشر تأیید شده­ اند (همانند طب سوزنی) و در زمان خود، بدون اینکه لزوماً تبیینات صحیحی داشته باشد، می ­توانسته کارساز باشد (گو اینکه هیأت بطلمیوسی هم در تعیین خسوف و کسوف، درست عمل می­ کرده اما تبییناتش کاذب بوده و به همین رو اینک فرسوده و نخ­ نماست) طب اخلاطی از تبیین‌های زیست‌شناختی و شیمیایی و بطور خاص‌تر هورمون‌شناختی، یاخته‌شناختی و… تهی است. حتی اگر از طب اخلاطی در مورد فرمول دمنوش‌ها، یا گیاهان یا حتی تبیین دقیق صفرا و سودا بپرسید، چیز چندانی برای گفتن ندارد. آنچه طب اخلاطی را سرپا نگه داشته، دستکم دو چیز است: اول؛ یک مجموعه تبیینات نسبتاً منسجم دارد (انسجام برای صدق گزاره­ ها کافی نیست) مانند بیان امزجه (سرد، گرم، خشک و مرطوب یا دم، صفرا، بلغم و سودا) خواص مفردات و مرکبات و… و دوم، تجارب واقعاً و گاه ظاهراً موفق در درمان. این همان چیزی که آن را از مهمل و شبه ­علم بودن نجات می‌دهد و توجّه و بررسی آن را معقول می‌کند و آن را به عنوان یک سلسله معلومات مفید و قابل ­استفاده نگه ‌می‌دارد. اما از نظر من باز هم بخودی خود علم طب نیست چرا که از «سطح متوقَّع نظام معرفتی جدید بشر» برخوردار نیست. حال ممکن است به طرفداران طب اخلاطی بربخورد یا این توصیف، کسب و کار عده­ای را زیر سوال ببرد. این سوء تفاهم است. در علم باید با منطق پیش رفت و استدلال نمود.

امروزه علم پزشکی، به علت استفاده از علوم و فن­ آوری­ های بسیار گسترده، پزشکان را برای تشخیص و درمان بیماری بسیار توانمند کرده است و اولاً در تشخیص احتمالات بسیار گسترده­تری را می­توانند بدهند و ثانیاً در فرآیند تشخیص افتراقی (Differential diagnosis) می توانند با کنکاش عمیق، منشا بروز یک بیماری را کشف کنند. به عنوان مثال ممکن است بیمار با شکایت از چند نوع درد ساده و ناهنجاری­ های همزمان به طبیب مراجعه کند و پزشک بیماری بسیار جدی­ ای را احتمال دهد و اما طبیب سنّتی احتمال سرطان یا تومور یا مغزی، ام ­اس و اختلال هورمونی و مانند آن را ندهد.

البته طب رایج هم نمی‌تواند بدون دستاوردهای طب سنّتی، کامل باشد. این‌ها باید همه با هم باشند. حتی از نظر یک طبیب مؤمن، علم طب، نمی‌تواند نسبت به مطالعه مستندات ظنّی دینی هم بی‌تفاوت باشد. مثلاً کراهت خوردن پنیر بدون گردو، شب دیر خوابیدن و صبح، زیاد خوابیدن، عسل خوردن و نخوردن، حتی صبح جمعه انار خورن و… (اگر مستند درستی داشته باشند) اما باید توجّه داشت که همانطور که سلول‌شناسی، طب نیست، مستحبات و مکروهات اکل و شرب و جامه‌پوشیدن و خفتن و خفت‌وخیز و … هم طب اسلامی نیست. اما همه در قوام و کارآمدی این علم کمابیش مؤثّر و مفیدند. حتی حتماً مسائل معنوی، مانند استغفار، ترک گناه، ذکر و آرامش با یاد خدا، باید در ابواب علم طب، جایگاه رسمی داشته باشد. این‌ها همه به این دلیل است که باید هر آنچه در سلامتی و بیماری ما مؤثّر است و تأثیر آن به نوعی قابل اثبات است، در علم طب جایگاه داشته باشد.

 

اما شما فرمودید که علم طب یک علم تجربی است و اما در اینجا مستندات نقلی را هم دخالت دادید. 

بله، وقتی یک مُهر متدولوژیک روی یک علم می‌زنیم، بیشتر به معنای محوری بودن آن متد در آن علم است. مثلاً فلسفه یک علم عقلی است، اما متون نقلی معتبر، در آن مؤثّر است. شیوه فیلسوف بطور محوری همان روش عقلی است و مثلاً استفاده از آیات قرآن، فلسفه را به یک علم نقلی تبدیل نمی‌کند. توجّه به مستندات نقلی هم علم طب را نقلی نمی‌کند و روش تجربه و مشاهده که یک روش بسیار محترم است را از میدان به‌در نمی‌کند. علم طب، باید ضمن تبیین چگونگی عمل، به درمان و سلامت بیانجامد، حال اگر روش او از «مستند نقلی معتبر مجرب» هم بهره برد منظومه روشی آن علم نمی‌پاشد. 

این است که کُلّ‌نگری در علوم شکل می‌گیرد. مثلاً فیلسوفی که نفهمیده «الحمدالله» چه تبیین هستی ­شناختی دارد، فیلسوفی ناکامل بلکه ناتمام است. همچنانکه اگر یک پزشک نداند سحرخیزی و امحا خواطر در تنظیم بدن چه نقشی دارد، دانشش ناقص است. ببینید اگر این مسائل برایمان روشن شود، بسیاری از منازعات در حوزه علم طب رخت ‌برمی‌بندد.

با این تفاصیل، حوزۀ علمیّه در برابر گزاره‌های طب نوین، طب سنّتی و طب اسلامی چه نسبتی پیدا می‌کند؟ 

حوزه می‌تواند اولاً سبک زندگی اسلامی را به گروه‌های علمی متخصّص در زمینۀ بهداشت، روان­شناسی و پزشکی و مانند آن را ارائه کند و آن را توسعه دهد. حتماً آن گروه‌ها از مستندات سبک زندگی اسلامی و معارف فاخر اسلامی بهره‌های زیادی می‌برند. البته این همکاری باید پیوسته و مداوم باشد و‌ طی چند نشست و گفتگو نتیجه بخش نخواهد بود. 

 ثانیاً اگر حوزه یا برخی مؤسسّات مدّعی علم قابل­ تولیدی به عنوان «طب اسلامی» هستند، حتماً چنین است و باید چنین باشد که به­ دور از تعصّب و خودبزرگ‌بینی و توهّم و در میان نهادن مطلبشان با مردم، با متخصصان امر بنشینند و مستندات خود را عرضه کنند و متون فراوان علمی‌ای را تهیه و عرضه کنند که حرفشان را اثبات کند (البته باید توجّه داشت تعبیر اسلامی، به امری به جز طب مسلمانان اشاره دارد. مثلاً طب بوعلی در کتاب قانون، طب اسلامی نیست؛ طب سنّتی است که میراث ارسطو و فارابی است) اینکه حوزه بگوید طب اسلامی داریم، گویا مانند این است که مثلاً دانشگاه بگوید ما یک اسلام دیگر هم داریم! پزشکی، کار روحانیان از آن نظر که روحانی هستند، نیست و اگر حرف تازه ­ای دارند نباید آن را در فضای عمومی نشر دهند و نخست باید در مجامع علمی وجاهت علمی آن را اثبات کنند. وجاهتی که مطابق سبد دانش امروز باشد. این است که حتی بسیاری از توصیه­ های پزشکی و ادعاهای درمانی بدون اثبات علمی، می­ تواند مصداق جرم باشد.

تا زمانی که حوزه یا هر نهاد علمی دیگر، نتواند علمی با قابلیت‌هایی چون مستندات موثق و کافی (عِدّتاً و عُدّتاً) از متون قرآن و احادیث و تعالیم انبیاء، با کفایت در تبیین و دفاع، و واجد ارکان علم پزشکی را بطور ملموس و مشخص (نه مبهم و شعاری) تعریف کند، اجازه ندارد در این حوزه، ادعایی کند. اگر طب اسلامی داریم، بسم‌الله، تعریف و ‌حدودش؟ مستنداتش؟ نقض و ابرام ­هایش؟ متون مدون چکش­ خورده ­اش؟ روش‌اش؟ مسائلش؟ ابوابش؟ تبییناتش؟ شیوه‌های درمانش؟ تجارب موفق‌اش؟ تبیین نبستش با سایر علوم؟ این مطلقاً معقول نیست که حوزه بگوید ما طب اسلامی داریم این هم روایاتش و مستنداتش! اگر فقه یک علم است، در پس خود صدها سال بحث و کتاب و روش­ های آزموده دارد. بله ممکن است کسی بگوید علم طب اسلامی، معنادار و قابل فرآوری است. خب این نظریۀ قابل­توجهی است و اما فراورده­های آن نباید وارد حوزۀ مصرف مردمی شود. باید در مراکز پژوهش سال ­ها بماند تا به بلوغ و مچوریتی لازم برسد.

از طرفی توجه داشته باشیم که اولویّت کار انبیا، علم ابدان نبوده است و اگر مأموریّت ثانوی هم داشته‌اند، فرصت گزاردن آن را نداشته اند و اگر در مواقفی، مطالبی را از علوم لدنی، بیان کرده‌اند باید دید از پس تاریخ چه مقدار آن به ما رسیده؟ و آن مقدار که به ما رسیده، چقدر بی‌تحریف رسیده؟ همه این‌ها باید مو‌به‌مو و بدون ذره‌ای تعصّب و دفاع متکلمانه، بررسی شود. این مطلب کجا و ادعای تحقق علم طب اسلامی کجا. کاش انبیاء و اهل‌بیت علیهم‌السلام دچار ظلم ظالمان نبودند و ما امروز از علوم حقه آنان بیشتر بهره می‌بردیم.

 

 می‌فرمایید اگر اهل بیت علیهم‌السلام مجال می‌یافتند اینک علم طب اسلامی داشتیم؟

 می ­توان تصدیق و تصور معقولی از آن داشت، چنانکه پس از ظهور. اما نه اینکه گمان کنیم مثلاً امام مهدی عجل الله فرجه الشریف، پس از ظهور و آرام شدن اوضاع، لزوماً کرسی درس طب اسلامی تشکیل می­ دهند و خودشان علم طب می ­آموزند. خیر. در زیر نور و تابش حکومت امام، همۀ برکات می­ روید. مهر و عشق، توحید و مکارم اخلاق، برکت اقتصادی، آرامش فکری و معنوی و از جمله علم. علم یک توفیق است و وقتی انسان ­ها زیر سایه حضرت عقل و عشق و علم، یعنی امام مهدی زندگی کنند، علوم و از جمله علم طب هم بهتر می­ روید (تا اینجا می ­شود طب مسلمانان) و قطعاً­ امام هم سرخط­ ها و یاری ­های اساسی خواهند کرد و بسیاری از اسرار متون دینی که هم اینک در اختیار ماست، آشکار می شود و آن­ وقت آن طبی که با این مستندات، به­ قدر قابل­ توجه متعامل است و از آن ساخته می شود، طب اسلامی نامیده می­ شود (قابلیت­ های تبیینی و توصیه ­ای لازم را دارد) بله این معنای محصَّل دارد. حوزه اینک چنین علمی را می­ تواند عرضه کند؟ گمان نکنم.  

 

منظور شما همان دوره مدینه­ ای از ادوار سه­ گانه علم است که در نظریه خود بیان کرده ­اید؟

بله.

 

در مورد «مأموریّت متوقَع حوزه­ های علمیه»، می فرمودید و اینکه نسبت حوزه و طب چیست.

هیچ. هر کدام کار خودشان را می ­کنند. طب سنّتی یک مجموعه مطالعات منسجم و محترم است که باید در دنیای جدید با تعامل با طب رایج و نهادهای رسمی علمی، هم خودش را تکمیل و تنقیح کند و هم طب رایج را کمال ببخشد. این لزوماً به کار حوزویان، از آن نظر که حوزوی هستند، ربطی ندارد و جامعه هم نباید از حوزه توقع طب داشته باشد. علم ­الادیان کار حوزه است و طب، علم ­الابدان است و البته آموزه ­های این هر دو در هم تأثیر دارند که باید در دیالوگ با هم تکامل پیدا کنند.

 

امروزه برخی از پزشکان، در طب سنّتی دستی دارند و آن را م ی­ستایند و حتی برخی دم از طب اسلامی م ی­زنند و می­خواهند این چند عنوان را با هم بیامیزند. این کار از نگاه روش ­شناختی می­ تواند موفق باشد؟

اجمالاً در حوزه طب سنتی، پاسخ مثبت است. این مسئله و رویکرد، تقریباً جهانی است و اتفاقاً باید این کار، با تعامل پزشکان و متخصصان علوم زیادی صورت بگیرد. این کار نیازمند مطالعات فارماکولوژیک، زیست­ شناختی، شیمی، گیاه­ شناختی گسترده و آزمایش­­ های دقیق و کاملاً استاندارد و تعامل حوزه­ های بسیار گسترده علوم و پژوهش­ های علمی و تجربی مکرر است و نباید در سطح تبلیغات کوچه­-بازاری و معرکه­ گیری انجام شود. شوربختانه این مزرعه حتی در دانشگاه­ های جهان هم، محل رویش ادعاهای گزاف و بی­ بنیان و عوام-­گول-­زن هم هست. گو اینکه م ی­تواند مصدر درآمدهای سرشاری هم باشد و بسیاری از مردم را هم جلب و جَلد خود کند. آن­ وقت دیگر به سادگی نمی­توان در برابر این شعبده که مسحوران زیادی پیدا کرده، ایستاد. به نظرم کار را باید وزارت بهداشت و درمان، مدیریت کند و اتفاقاً باید با کسانی که مدعی هستند که این کارها را با تکیه بر مستندات دینی انجام می­ دهند، سخت­ گیری بیشتری بشود. مؤسّسات دانش­-بنیانی که از طریق تولید دارو و معرکه-­گیری به پول نمی ­رسند و مثلاً از طریق اثبات ­کردن سختگیرانه مجامع علمی و گفتگوهای نخبگانی سخت­گیر می­توانند یافته­ های علمی خود را عرضه کنند، می­ تواند رستنگاه چنین تعاملات علمی باشد. سخنرانی میان عوام و معرکه-­گیری در این زمینه­ ها باید ممنوع بشود. طب سنّتی، نمی ­تواند به تنهایی میدان­ داری کند و حتماً باید از گذر مطالعات چندجانبه علوم و مطالعات آزمایشگاهی و بالینیِ جدی و با بررسی همه خطرها و عوارض احتمالی عبور کند. به نظرم همین مسئله باید با کسانی که مدعی طب اسلامی هستند، سختگیرانه­ تر در نظر گرفته شود.

 

به نظر شما اگر در حوزه، مراکز پژوهشی در این حوزه مطالعاتی طب ایجاد شود، مناسبت دارد؟

ممکن است بزرگان دین، مراکز علمی و پژوهشی خوبی را برای این مطالعۀ این حوزه بنیان کنند (برای تنقیح طب سنتی با علوم زمان و مستندات قطعی دین) اما چاپ و نشر محصولات علمی یا تولید دارو (که فعلاً توصیه نمی ­کنم) بدون مسامحه باید فقط از طریق مراکز رسمی انجام پذیرد. همه می­ دانیم نه دین شوخی ­بردار است و نه جان انسان­ ها. هیچکس (چه روحانی و چه غیر آن) نباید بدون کسب مجوز رسمی، رسماً طبابت کند و داروی گیاهی یا شیمیایی تجویز کند.

نظم دادن و نسق­ بخشی به طبابت سنتی، یا آنچه طب اسلامی نامیده می ­شود، به این معنا نیست که علوم تجربی برای دین معیار شود. بلکه به این معناست که مستندات قطعی اسلام در حوزه بهداشت و سلامت حتماً در نظر همه متخصصان باشد و از آن غفلت نشود و هم مستندات ظنّی و کم ­اعتبار در کار توصیه و طبابت ورود نکند و اسلام بازیچۀ یاوه ­گویی­ ها و بافتن­ های کسان نشود. این امر مبارکی است، اما به نظرم مسائلی چون تقویت اسلامیت بانک ­ها، خرافه ­زدایی از دین، فهم دین در عصر حاضر و تبیین مسلمانی کردن در شرایط زمان و مکان، رفع مشکلات اخلاقی و سبک زندگی در عصر فراصنعت، اخلاق رسانه ­ای و راه تعامل با جهان ضمن دشمن ­شناسی و تعامل با نخبگان جهان در حوزه علوم انسانی، زبان ­آموزی، ترجمه آثار علمی فاخر و قابل­ عرضه به زبان­ های گوناگون جهان، تقویت بنیه علمی طلاب و… نسبت به بحث طب، اولویت بسیار دارد. بگذاریم علم پزشکی برای عالمان همان علوم رایج و سنتی بماند و اگر تعاملی داریم، در سطح گفتگو و طرح سبک زندگی اسلامی و معارف اسلام در این حوزه، بمانیم.

 

به عنوان پرسش آخر به نظر شما میراث­ آثار مسلمانان در طب چقدر ارزش دارد؟

بسیار زیاد. من بسیاری از ابواب کتاب قانون را خوانده ­ام. این کتاب یک اثر مبهوت کننده است. بوعلی در مقدمه می ­گوید این فقط حداقل چیزی است که یک طبیب باید بداند! جامعیت این کتاب و دسته بندی مطالب آن، در سطح علمی زمان بوعلی، بسیار عالی است. همچنین کتاب فارسی دیگر او یعنی «رساله نبض» و البته با تبیین­ هایی که من رد آن­ها را دشوار می­ بینم… و اصولاً من در رد نظریات و دیدگاه­ ها محتاط هستم و مثلاً نمی­ توانم بگویم میان رگ و روح هیچ ربطی وجود ندارد. با توجه به تقریرات نوین رگ­ شناسی که به این مسائل باور ندارد من معتقد به صبوری هستم. ببینید این­ ها در تضاد نیست که من طب سنتی را کافی ندانم و اینکه بخواهم بگویم قضایای آن غلط است. از طرفی کتاب ­هایی چون طب النبی، طب الائمه، طب الصادق و طب الرضا علیهم‌السلام و … بسیار مهم و با ارزشند. همچنین کوششی که مسلمانان در پیشبرد طب داشته ­اند واقعا مبهوت کننده است. واقعاً چه نبوغ و ظرافتی می­ خواسته که فردی چون ابونصر فارابى در «الرد على الجالينوس فيما نقض على ارسطاطاليس لأعضاء الانسان» اصول طب جالینوسی را رد کند و مثلاً نظریه گسیل را کنار بزند (ابن هیثم نیز چنین کرده است) من متاسفانه توفیق نداشت ه­ام کتاب­ های طب را به تفصیل بخوانم اما همین هم که انسان در مقالات می ­خواند متوجه میشود اینان چه کارهای بزرگی کرده ­اند و کاربرد علم طب را چگونه گسترده­ اند، مایه مباهات است. اما باید دانست این انبوهه دانش، طب مسلمانان است و نه طب اسلامی.

پایان

بهار 1399


[1]. حمید رجایی (متولد شهریور 1346ش؛ زرین شهر اصفهان) روحانی، پژوهشگر، نویسنده، تهیه کنندۀ تلویزیون و مدرس حوزه و دانشگاه است. او دانش آموخته‌ی حوزه‌ی علمیّۀ زرین شهر، قم، مؤسّسّه آموزشی پژوهشی امام خمینی «ره» (کارشناس ارشد الهیّات و معارف اسلامی) و دانشکده صدا و سیما قم (کارشناس ارشد ارتباطات) است. علاقمندی او، مباحث تولید علم، فلسفه علم، خلاقیت، معارف اسلامی و ارتباطات و رسانه است. از او چند اثر در زمینه خلاقیت، تولید علم و فلسفه علم منتشر شده است.

[2] . فلسفۀ علم برای تولید علوم انسانی اسلامی و ارتقاء نظام معرفتی حوزه از جمله آثار حمید رجایی است که با موضوع فلسفۀ علم، به تبیین و ارائه یک نظریه معرفت شناختی خود پرداخته است و ضمن توضیح رفتار علم و تعاملات علم ساختی میان معرفت دینی و غیر آن به تبیین انواع تحولات فهم پرداخته است. نگارنده در بخش آخر کتاب مفصلا نظام های معرفتی، آموزشی و معیشتی حوزه را به تفکیک بررسی نموده و بر پایه نظریه خود به ارائه راهکارهایی برای ارتقا و بهبود حوزه پرداخته است.

[3]. یعنی فقیه پس از کوشش کافی، اگر واقعا حکم خدا را پیدا کرده که دو اجر دارد و اگر به واقع، نرسیده یک اجر دارد.




مهدویت قائم