1

عقلانیت / عقلانیت ایمانی (ش.ش / جا.ش /…)

 


 

 عقلانیت ایمانی یعنی هماهنگ بودن یک امر با اصول موضوعۀ عقل (بدیهیّات و فطریّاتِ عقل عملی و نظری) و اسلام (متن دین، باورها، ایمان و تجارب دینی) ⇐ عقلانیت ایمانی
به عبارت عام تر، عقلانیّت عبارت است از اینکه: یک رفتار، دیدگاه، توصیه، راهکار و… مورد تأیید عقل باشد (عقل، در تولید آن کارسازی تاییدی و مباشر، داشته باشد)
اما پرسش این است که در اینجا مراد از «عقل» چیست؟ برخی از جوامع، امری را عقلانی می دانند و برخی دیگر نه. برای رهایی از این گرفتاری می توان:

1️⃣ عقلانیت را پدیدارشناختی تعریف کرد: عقلانیّت یعنی آن شیوه از خردرورزی و یک نظام فکری که توسط آن، یک جامعه، اموری را سزاوار و درست یا نادرست می داند.

2️⃣ آن را مطابق مصداقی از کلیّت بالا تعریف کنیم: عقلانیّت یعنی هماهنگ بودن یک امر با اصول موضوعۀ عقل (بدیهیات و فطریات عقل عملی و نظری) و اسلام (متن دین، باورها، ایمان و تجارب دینی)

گاهی مصادیق رفتارها و دیدگاه های عقلانی، در عقلانیت ایمانی و عقلانیت غیرایمانی، ناهماهنگ می شود. مثلاً ممکن است، عقلانیّت غیرایمانی، نپذیرد که حضرت ابراهیم علی نبیّنا و علیه السلام، زن و کودک خردسالش را به بیابان مرگبار و بی آب و علف ببرد (و اگر چه امر الهی را به گوش، شنیده باشد) اما عقلانیت ایمانی اگر چه چنین کاری را تایید نمی کند اما با وجود نص یا حجتی الهی که به آن قائم حتما آن کار را عقلانی می داند. مومنان، خود نصوص دینی و تجارب دینی را در مکانیسم عقلانیت دخالت می دهند (مثلا سربریدن ابراهیم مر سر اسماعیل را به دلیل وجود نص عقلانی است و بدون نص، جنایت است) باید توجه داشت که موارد چنینی، اموری استثنائی و مهم اند و افراد نمی توانند با اجتهادات خودخوانده آن را استنباط کنند. این اجتهاد باید در فرآیند جمعی و نخبگانی صورت پذیرد (متخصصان دین)
عقلانی بودن امور، مانند خود معارف دین اجتهاد پذیر و تکثّرپذیر است. چرا که هم تکثّر از جهت ادلّه و هم از جهت تطبیق مصداق بر عنوان و موضوع حکم در آن سریان می کند. داده های ریزوماتیک و علم الابدان در تشخیص عقلانیت، خیلی موثّر است.

در تشخیص عقلانیت اسلامی نباید احساساتی عمل کرد و باید کار را بدست عالمان کم احساس، مومن و بسیاردان سپرد. کم ایمان ها و احساساتی ها و تک ضلعی ها، نباید مجتهد عقلانیت شوند.
بنابراین تعریف عقلانی بودن و تشخیص مصداق عقلانی گاهی بسیار دشوار است. بسیاری از شارحان به دشواری آن توجه کافی نکرده اند.

 


✍️ پانوشت

⇑. به معنای عقلانی و خردپسند بودن




برونجست (روان.ش/جا.ش/ ارت.ش)

برونجست = برونجَست   (انگ.  wreak  ؛ روا.ش/جا.ش/ ارت.ش) وضعیت، امکانیت و زمینه ای است که انسان ها می توانند در آن آمال و آرزوها و ارادۀ خویش را به نوعی حقیقی یا مجازی در دنیای پیرامون خود محقق کنند. مثلاً ثروت، قدرت و تکنولوژی؛ انسان ها را در وضعیتی قرار می دهد که می توانند آرمان های ذهنی و استعدادهای حقیقی و موهوم خود را در جهان عین (مانند ساخت و استفاده از تجهیزات) یا ذهن (مانند محتواهای سینمایی) محقق کنند. یا اینکه در آرمان ذهنی انسان ها، تسلط و شکل دهی مواد و عناصر برای رفاه بخشی، سرعت بخشی و ارضاء حس زیبایشی وجود دارد؛ اما همین که تکنولوژی و سرمایه در اختیار او قرار می گیرد این آرمان ها و مطالبات نهان و گاه بسیار نهان، به بیرون می جهد و انسان ها آن را محقق می کنند و اگر چه بسیار زشت و ناپسند باشد. اخلاق، ایمان به غیب، امر به معروف و ولایت امام  و نایب او می تواند برونجست های فردی واجتماعی را هدایت نماید.


جستارهای مرتبط

wreak *

* فیلم کره  (Sphere محصول سال ۱۹۹۸ و به کارگردانی بری لوینسون)


 

comingsoon1-logo  لطفاً دیدگاه بگذارید و مطلب را گسترش دهید!

 

 


 

 

 

 

Save

Save

Save




مخاطره (جا.ش / فر.ش/ تدبیر و سیاست)

مخاطره (جا.ش /  ف.ش / تدبیر و سیاست) نگرانی و دلواپسی دربارۀ کژکارکردهای یک امر پسندیده و همچنین وقوع آسیب های جانبی یک پدیده است. برای مخاطره آمیز شدن، احتمال عقلایی (و نه روانشناختی) کافی است. مثلاً مخاطرۀ «ثروتمند بودن»، «تکبر و فراموشی یاد خدای سبحان» است. مخاطره «تماشای زیاد تلویزیون»، «تنبل شدن کرتکس مغز» و مخاطرۀ «عبور از خیابان»، «احتمال برخورد با خودرو» و مخاطرۀ «خلوت با نامحرم» در «گناه افتادن» و مخاطرۀ «رها کردن پول در پیاده رو»، «دزدیده شدن» است. بنابراین نمی توان گفت «مخاطره رفتن میان آتش»، «سوختن» است؛ زیرا سوختن، معلول «رفتن میان آتش» است و نه مخاطرۀ آن. مخاطرات در محیط اقتضائات متراکم معنادار می شوند. در سیستم زبان، بناچار معانی متشابه بوجود می آید، خطاکردن در مفاهمات به علت مواجهه مداوم ما با متشابهات کلامی، یک مخاطره و افاده های متشابه، یک کژکارکرد برای زبان است.

«مخاطره» به ما می گوید آسیب شناسی کن و از کژکارکردهای پدیده ها اجتناب نما. از آنجا که مخاطرات عقلایی، منشاء احکام جامعه شناختی و فقهی-حقوقی و… هستند برای جامعه شناس و… بسیار اهمیت دارند. کژکارکرد غیر از “تالی فاسد” است و باید آن را  کنترل و اصلاح کرد. در دنیای مادی خیلی از کارکردها قرین کژکارکردند و موجب مخاطراتی براسی عقلاء می شوند.

 



گفتاوردقناعت و زهد می تواند کژ فهمیده شده و مایه کور شدن ذهن و جان شود، حتی میان نخبگان و تابعین آن ها، غلبه خلوت برای امحاء خواطر و پرداختن به درون و غفلت از آفاق، توش و توان عالم دین را برای فهم و تصرف در آفاق ناچیز می‌کند  و این است که جوامع اسلامی وظایف اجتماعی و توجه و تصرف در عالم آفاق دور افتاده اند. در صنعت و تکنولوژی، تولید و تجارت، دانش و دانشگاه، پویایی و قدرت اقتصادی، سیاسی و فرهنگی عقب افتاده اند (عقب افتادن، به معنای نبود عزتمندی تام و کامل مسلمین است. نه اینکه فقط سری در سرها داشته باشند) این جوامع،در خلوت ورزی خود ساخته‌ خود دچار آلودگی تنبلی و رکود و اهمالگری هم می‌شوند و در خود خشکه مقدس‌هایی را پرورش می‌دهد که همه جا اسباب دردسرند. 

 


♣ پیوند مرتبط

اقتضاء متراکم




تفکر جانبی (سبک اندیشه)

تفکر جانبی (سبک اندیشه) عبارت است از روشی نوآورانه و خلّاقانه برای روبرویی با یک مسأله و حلّ آن، بطور غیر متعارف؛ مثل روش ایجاد آشفتگی هدفمند در ذهن و بررسی همه جانبه موضوع و استفاده از فکر ِآزاد، پیرامون یک موضوع. این فرآیند ممکن است در مرحله نخست، حتی نتایج ظاهراً نامعقولی هم بدهد، امّا در نهایت گزینه­ های معقول گُزیده می­ شود. تفکر جانبی در برابر تفکر خطی و الگوریتمی است. تفکّر جانبی «روشی برای حلّ مسأله، از یک زاویه یا زوایای نامتعارف و غیر شایع است »


 

 

Lateral thinking is solving problems through an indirect and creative approach, using reasoning that is not immediately obvious and involving ideas that may not be obtainable by using only traditional step-by-step logic. The term was coined in 1967 by Edward de Bono.(Look up Wikipedia/The entry)

 


ترجمه: تفکر جانبی عبارت است از حل مسایل از رهیافت و طریقی غیر مستقیم و کارگرفت انگاره هایی که آشکار و دانسته نیستند. این راه حل ها در تفکر متداول و منطق گام به گام دست یافتنی نیست. این اصطلاح در سال ۱۹۶۷ توسط ادوارد دو بو نو ارایه شد.   

 

ادوارد دوبونو:

 

    ما بواسطه ساز و کــار موجود در مغز و نیز بواسطه تفکر خطی­ ای که به آن عادت داریم، دستگاه ادراکی خود را به گونه­ ای سازماندهی و تربیت می­ کنیم که سیستم عصبی ما در تسهیل مدارهای خود، همواره از یک مسیر و یک طریق با مسایل مواجه شود و راه حل­ های قالَبی و غالبی را بکار بندد. این مسأله، آفرینندگی و توان ما را در برابر روش بهتر اندیشیدن و حل مسایل می­ کاهد و ما را نسبت به خلق ایده­ های نو، ناتوان می­ کند. در واقع مدارهای مغز ما در فرآیند نگاه خطی که مبتنی بر تبعیت از سازه­ های معرفتی از پیش ساخته و الگوهای از پیش ساخته است، به گونه‌ای سازمان می­ یابد که بیشتر به مسایل، یک نوع نگاه کند؛ خلّاق نباشد و کمتر به کشف و نو­فهمی دست بزند.خلّاق نبودن و استفاده از محصول آماده از قبل، همواره آسان و کم هزینه است و مغز هم مانند سایر اندام ها، تمایل به تنبلی و پیروی از راهکارهای کم هزینه دارد.

 

♣ پیوند مرتبط

تفکر انتقادی

مقاله تفکر جانبی

داده های ریزوماتیک

کتاب  آفرینندگی، تفکر جانبی و باور دینی

 

 

 




کج باوری ها درباره ازدواج موقت (مقالات رجاء)

 اشاره

در این نگاشته به چند نکته ی کلیدی در مورد ازدواج موقت اشاره نموده ام. امیدوارم در تبلیغ رسالات اسلام و فرهنگ  سازی برای آن موفق باشیم.

 ۱٫ ازدواج یکی از حدود و راهکارهای الهی است که به حکمت آرامش و فرزند آوری و سکونت انسان ها، تشریع شده است. از تشریع ازدواج موقت معلوم میشود که ازدواج فقط برای تشکیل خانواده نیست. ممکن است دو نفر شرایط تشکیل خانواده را نداشته باشند؛ مثل اینکه مایل باشند مدتی با هم باشند و از هم کام گیرند و هر یک به مکان دیگری سفرکنند ( مهاجر باشند یا اصلا مایل به تشکیل خانواده با هم نباشند از هم در آن حد خوششان نیاید و مانند آن)

۲٫ زناشویی از نظر اسلام رفتاری پلشت و مذموم نیست و بلکه امر بسیار ممدوحی است و حتی یک رفتار کوچک جنسی (مانند بوسه و…) اجر بسیار دارد. انچه مذمت شده فعل حرام، مکروه، افراط و تفریط و نیز دلبستن و دلمشغولی شدید به جنس مخالف است. تنها خوابیدن (نداشتن همسر موقت یا دایم هنگام خواب) شدیدا ناپسند است و سخت مذمت شده است.

۳٫ آنچه در فقه شیعی تعریف و تشریع شده است، با مکانیسم تمایل جنسی کاملاً سازگار است. اما  فرهنگ  بدعت آلود ایرانی که ازدواج موقت و صیغه کردن و صیغه شدن را مذمت و مسخره میکند، نه فقط با مکانیسم سرکش غریزه جنسی سازگار نیست بلکه مشتمل بر رویکردی ابلهانه، بدعت آلود بوده و دهن کجی به حکم خدا است و باید گفت شیطان در این زمینه خیلی موفق بوده است.غاتاغغ

۴٫ اما برخی تصورات غلط که در مورد ازدواج موقت وجود دارد:

۴/۱٫ ازدواج موقت همان هرزگی و سوء استفاده و استفاده ابزاری از زن است!

پاسخ: ازدواج موقت، کاری حلال است و لذت جنسی حلال و راحت، هرزگی نیست.

اما در مورد سوء استفاده؛ خب میشود گفت سوء استفاده از مرد است! مگر زن موجودی مرده یا یک گیاه است؟ او هم تمایل جنسی دارد و با این کار به آرامش، تغزل و عشق میرسد. اصلا در ازواج موقت، ایجاب را زن میگوید و قبول را مرد. در ثانی چرا وقتی دو نفر بدون شرایط شرعی باهمباشی دارند سوء استفاده نیست اما اینجا ناگهان سوء استفاده تلقی میشود! معلوم است که این یک القاء شیطانی است. یک زن و مرد عاقل و بالغ دلشان میخواهد ساعتی را به عشقورزی جنسی بپردازند و عمیقترین نوازش روحی را برای هم فراهم کنند و تمایل سوزان و ذهن اشغال کن را به آرامش و التذاذ حلال تبدیل کنند. خدا راضی بنده خدا هم راضی، سوء استفاده دیگر چه صیغه ایست؟!

۴/۲٫ گاه گفته میشود مگر ما حیوانیم که یک دفعه یا برای مدتی انهم برای لذت حیوانی جنسی به هم محرم شویم بعد برویم پی کارمان! حیوان ها هم چنین کاری نمیکنند.

پاسخ: بله ما حیوان-فرشته ایم. اگر اشکال کننده، حیوان-فرشته نیست و فرشته خالص است بهتر است نه در کار بشر دخالت کند و نه در نص شرعی بوالفضولی کند. غریزه جنسی و زناشویی مومنان و بل همه انسانها همراه با تغزل، عشق، لطافت است. چطور است وقتی انسانها، با لذت چلو کباب میخورند نمیگوییم مگر انسان حیوان است اما وقتی آمیزش حلال دارد حیوان میشود؟ یادمان نرود یکی تفریحات بسیار مورد علاقه پیامبر اکرم صلوات الله علیه و آله، آمیزش با همسران خویش بوده و احوال و رفتار خوش و کامیابی های بسیار عاشقانه داشته اند. همین مساله در مورد امام حسن و امام صادق و… علیهم السلام نقل شده است. هر قطره آب غسل پس از مجامعت ثواب بسیار دارد و این نوع نگاه بد به آمیزش جنسی نگاهی، من درآوردی، بیمار و احتمالا شیطانی است. عجیب است که برخی عالمان دین در مورد از اهل بیت علیهم السلام خیلی موارد را سانسور میکنند. اگر بنا بود قرآن و روایات را قبل از انتشار یا نزول، بررسی و نظارت کنند، احتمالا سوره یوسف، ایات مربوط به حوریان، روایات زیادی را که در باره نحوه صحیح امیزش جنسی و فضیلت ان را غیراخلاقی میدانستند و میگفتند از خدای سبوح و قدوس بعید است از این حرفها بزند!

۴/۳٫ گاه اشکال میشود که در این میان، دختران یا زنان متضرر میشوند و از بکارت خارج میشوند و مردان تمایلی به ازدواج با آنان پیدا نمیکنند. اصلا”چه معنا دارد یک زن یا مرد تجارب جنسی متنوع داشته باشد؟

پاسخ: ازدواج موقت اگر موجب خسارت به دختر باکره و حتی رشیده شود جایز نیست مگر اینکه ارزش های فرهنگی جامعه برای بکارت، بطور افراطی ارزش قایل نباشد. اساسا ما ایرانیان برای بکر بودن دختر یا پسر، حساسیت زیاده داریم. حتی دیده میشود دختره باکره که فقط عقد شده و طلاق گرفته مورد رغبت نیست! و در خانه میماند! چرا باید اینطور باشد؟

در عین حال ازدواج موقت بیشتر مربوط به زنان بیوه و مردان مجرد است بهتر است مردان متاهل، بطور معمول به همسر دایمی خود اکتفاء کنند. این عجیب است که وقتی بحث ازدواج موقت پیش میآید گوش مردان متاهل تیز میشود!

۴/۴٫ گاه اشکال میشود اگر ازدواج موقت رایج شود، مردان و زنان تنوع طلب میشوند و دیگر تشکیل خانواده نمیدهند و جامعه به فساد کشیده میشود.

پاسخ: چنین نیست. متاسفانه مرحوم شهید مطهری هم کمی تا قسمتی چنین دیدگاه اشتباهی را در مورد غرب و آزادی جنسی مطرح کرده اند. غریزه جنسی کاملا اشباع پذیر است و افراد اگر دسترسی آسان و آمیزش رضایت بخش داشته باشند آرامش پیدا میکنند و عطش انها تمام میشود و به خط تعادل میرسند. این تصور غلطی است که گمان کنیم غربی ها شبانه روز در حال فساد جنسی اند. بله فساد هست همانند فساد کثیفتری که زیرپوست شهر کشورهای اسلامی از جمله ایران عزیز (!) است.
انسان ها پس از اشباع هر نیازی در پی سایر شوون زندگی میروند و اصلا اینطور نیست که در اشل اجتماعی خود را به اصطلاح با لذت جنسی خفه کنند. البته در همه جا افراط و افراد افراطی هستند مانند پرخورها و شکموها، پرخواب ها و … ضمن اینکه مومنین مامور به اعتدال اند. چطور است سرکوب غیرممکن و سخت را تجویز میکنیم اما رعایت اعتدال که پس از دسترسی و رضایت جنسی آسان است را نمیپذیریم؟

اما مساله تشکیل خانواده و فرزند آوری، نیاز دیگر پرقوت انسان است و انسانها در عرض میل جنسی حتما مایل به تشکیل خانواده هستند. آدمیان شدیدا مایل هستند خانواده تشکیل دهند و فرزندی پیدا کنند و فرزندشان انها را بابا و مامان صدا کند. انها برایش لالایی بخوانند، غذا بدهند و بزرگ شدن و حتی عروس و داماد شدنش را ببینند. اینهمه هزینه برای درمان ناباروری واقعا برای چیست؟ چرا کشورهایی که ازادی جنسی دارند برای درمان ناباروری پیشگام ترند؟ آری رواج ازدواج موقت نه موجب هرزگی و نه مانع تشکیل خانواده است. اینها تخییلات افراد غیرپژوهشگر است.

۵٫نکته دیگر اینکه گاهی مسایل دینی و اسلامی بسیار بسیار کج فهمیده میشود. مثلا” جهاد با نفس، ریاضت نفس، مخالفت هوا و هوس و مانند آن اصلا و ابدا به معنا دوری از لذایذ حلال نیست. مومن لذت میبرد و لذت میرساند و به خدا نزدیک میشود. حبذا نوم الاکیاس و افطارهم. یکی از بدعت آمیزترین و کجراه ترین اموزه ها و رفتارها این است که گمان کنیم ریاضت نفس یعنی محروم کردن خود و به خود را به سختی انداختن!

ریاضت نفس به منظور خودسازی یعنی تمرینات دقیقی که سالک الی الله یا زیرنظر استاد و همه دقیقا بر اساس سیره اهل بیت علیهم السلام انجام میشود و مانند داروهایی که پزشک تجویز میکند اندازه و مراحل خود را دارد. (ریاضت یعنی تمرین)

سرکوب گسترده غریزه جنسی در جامعه، هیچ و هیچ ربطی به ریاضت نفس و مجاهده و جهاد اکبر و… ندارد. سرکوب غریزه جنسی و تعطیل ازدواج موقت فقط یک رفتار بدعت آلود، زیانبار و احمقانه است.

۶،ما ایرانیان به جای اینکه تحت برنامه درست سیر سلوک باشیم و از لذت همآغوشی حلال هم استفاده کنیم، به نام تقوا خود را سرکوب میکنیم و لذات حلال را بدون منطق و مجوز شرعی بر خود حرام میکنیم و انوقت زیرپوست شهر با شیاطین قرار حرام اندر حرام میگذاریم. هزاران هزار نخبه و استعدادهای درخشان، فطرت های پاک فقط و فقط به خاطر یک مجموعه کج فهمی به هزار گناه و عذاب وجدان و دلهره و سرکوب، بدل میشود!

لازم به ذکر است که یکی از مفیدترین استراحت های قوای باطنی برای سالک الی الله همین تغزل جنسی است.

۷٫ آیا تاکنون از خود پرسیده اید اینهمه بدعت برای چه؟ چرا نخبگان کشور ساکتند! چرا ما ایرانیان اینقدر با تحولات مثبت قهریم؟ چرا اینهمه فساد را تحمل میکنیم اما زیر بار حلال الهی نمیرویم؟

 

بلابل

در تلگرام بخوانید

در این موضوع این سخنرانی را در شبکه تلویزیونی طلوع مهر ببینید و گوش دهید.




نهاد معرفت دینی

نهاد معرفت دینی  به دانش سرا یی اشاره دارد که در آن علوم دینی تولید میشود. نهاد دین، یک سازمان غیر رسمی و بنیادین است، اما این نهاد، رسمی است. حوزه های علمیه و مراکز رسمی آموزش دینی، نهاد معرفت گزارند. خداوند و پیامبران، دین گذار و معرفت گذار هستند و عالمان دین معرفت گزار و  مرد در خیابان  دین گزار است.