1

هدایت به امر (امام شناسی، عالم شناسی، ش.ش)


هدایت به امر (امام شناسی، عالم شناسی، ش.ش) واکنشی است که به اذن خداوند و با وساطت امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف، در عالم ملکوت و قلب انسان به وجود می آید و به او خیر و برکت و نور و بینش می رساند. این واکنش، در پی کنشی است که شخص در عالم ملکوت خود منتشر می کند. کار خیر و عمل صالح با ولایت امام و توجه قلبی و توسل به ایشان، باعث هدایت و روشنی قلب و راه پیش روی او می شود. این هدایت از جمله مهمترین تجارب دینی است و هدایت به امر نام دارد.


ادله بیشماری برای اثبات این معنا وجود دارد. یکی از آن آیه ذیل الذکر است که البته نیاز به شرح و بیان دارد.

وَجَعَلْنَاهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنَا وَأَوْحَيْنَا إِلَيْهِمْ فِعْلَ الْخَيْرَاتِ وَإِقَامَ الصَّلَاةِ وَإِيتَاءَ الزَّكَاةِ ۖ وَكَانُوا لَنَا عَابِدِينَ. و آنان را پیشوای مردم ساختیم تا (خلق را) به امر ما هدایت کنند و هر کار نیکو را (از انواع عبادات و خیرات) و خصوص اقامه نماز و اداء زکات را به آنها وحی کردیم و آنها هم به عبادت ما پرداختند.


جستارهای وابسته

مهدویت قائم




عقل تجربی


 عقل تجربی، عبارت است از کارگرفت قوای ظاهری و باطنی، تحت نظر عقل و روش تجربه، برای ساماندهی داده ­های حسی.  عقل تجربی چشم بینایی برای جهت دهی اخلاقی و جهان­بینانه ندارد و باید تحت ناوبری عقل کلی و شرع مقدس قرار گیرد.

 

 




قوه ظاهری و باطنی انسان (انسان شناسی)


 

قوۀ ظاهری و باطنی انسان (انسان شناسی) عبارتند از مجموعه توانایی های بالقوّه و بالفعلی که در اندام ظاهری با در توانمندی های نهان انسان به ودیعه نهاده شده است.

♦ قوای ظاهری مانند: بینایی، چشایی، بویایی، لامسه و امکان راه رفتن و برداشتن و گذاشتن و هر کار دیگر دیگری که انسان بوسیله اندام ظاهری خود آن را انجام می دهد. گاهی خود عضو را هم مجازاً قوّه می نامند.

♦ قوای باطنی مانند: هوش، عقل، حافظه، حسّ مشترک، فرشتگان و شیاطینی که به انسان افزوده شده اند و کلیّه توانمندی های روحی و فکری انسان. البته تاکنون بخش بزرگی از قوای باطنی انسان ناشناخته مانده است. قوای باطنی انسان، از جمله مرموزترین بخش های افرینش است.

 


جستارهای وابسته

♣ حس مشترک




تفکر جانبی (سبک اندیشه)

تفکر جانبی (سبک اندیشه) عبارت است از روشی نوآورانه و خلّاقانه برای روبرویی با یک مسأله و حلّ آن، بطور غیر متعارف؛ مثل روش ایجاد آشفتگی هدفمند در ذهن و بررسی همه جانبه موضوع و استفاده از فکر ِآزاد، پیرامون یک موضوع. این فرآیند ممکن است در مرحله نخست، حتی نتایج ظاهراً نامعقولی هم بدهد، امّا در نهایت گزینه­ های معقول گُزیده می­ شود. تفکر جانبی در برابر تفکر خطی و الگوریتمی است. تفکّر جانبی «روشی برای حلّ مسأله، از یک زاویه یا زوایای نامتعارف و غیر شایع است »


 

 

Lateral thinking is solving problems through an indirect and creative approach, using reasoning that is not immediately obvious and involving ideas that may not be obtainable by using only traditional step-by-step logic. The term was coined in 1967 by Edward de Bono.(Look up Wikipedia/The entry)

 


ترجمه: تفکر جانبی عبارت است از حل مسایل از رهیافت و طریقی غیر مستقیم و کارگرفت انگاره هایی که آشکار و دانسته نیستند. این راه حل ها در تفکر متداول و منطق گام به گام دست یافتنی نیست. این اصطلاح در سال ۱۹۶۷ توسط ادوارد دو بو نو ارایه شد.   

 

ادوارد دوبونو:

 

    ما بواسطه ساز و کــار موجود در مغز و نیز بواسطه تفکر خطی­ ای که به آن عادت داریم، دستگاه ادراکی خود را به گونه­ ای سازماندهی و تربیت می­ کنیم که سیستم عصبی ما در تسهیل مدارهای خود، همواره از یک مسیر و یک طریق با مسایل مواجه شود و راه حل­ های قالَبی و غالبی را بکار بندد. این مسأله، آفرینندگی و توان ما را در برابر روش بهتر اندیشیدن و حل مسایل می­ کاهد و ما را نسبت به خلق ایده­ های نو، ناتوان می­ کند. در واقع مدارهای مغز ما در فرآیند نگاه خطی که مبتنی بر تبعیت از سازه­ های معرفتی از پیش ساخته و الگوهای از پیش ساخته است، به گونه‌ای سازمان می­ یابد که بیشتر به مسایل، یک نوع نگاه کند؛ خلّاق نباشد و کمتر به کشف و نو­فهمی دست بزند.خلّاق نبودن و استفاده از محصول آماده از قبل، همواره آسان و کم هزینه است و مغز هم مانند سایر اندام ها، تمایل به تنبلی و پیروی از راهکارهای کم هزینه دارد.

 

♣ پیوند مرتبط

تفکر انتقادی

مقاله تفکر جانبی

داده های ریزوماتیک

کتاب  آفرینندگی، تفکر جانبی و باور دینی

 

 

 




باور دینی (دین شناسی/ ش.ش)

باور دینی اعتقاد جازم به آن دسته از گزاره­ های دینی است که دین­داران بنا به فرخواست و اقتضاء گرویدن به دین، باید بطور ثابت و ابدی به آن گزاره ها، باور داشته باشند. مانند اصول و فروع دین: باور به یگانگی خداوند، نبوّت انبیاء، وجود فرشته و غیب، وجوب نمازهای روزانه و… (نگا. فهم های ثابت طلایی)

اما معرفت دینی، دربردارتر و عام ­تر است و علاوه بر باورها، دیگر آموزه های دین را هم شامل می­ شود. مانند درک و فهم بهتر از عالم و آدم با توجّه به منابع فوّار و مغذّی دین، همچنین مباحثی که صرف دفاع و تقریر معارف اولی دین می‌شود و مانند آن.




خانواده مهدوی

خانواده مهدوی، (جا.ش ، مهدویت، ع.ت) خانواده ایست که علاوه بر همه آنچه دینداران واقعی باور دارند و انجام می¬دهند، چند اصل دیگر را نیز فراموش نمی¬کنند:

اصل اول: اتجاه مهدوی، یعنی در همه کارها؛ امامشان را درنظر می¬گیرند، عشق به همسر و فرزند و پدر و مادر، در پرتو عشق به امام زمان و ولی امر تعریف می¬شود. رفت و آمدها و رفتارها در خانواده¬ به عشق امام و با معرفت به امام گره می¬خورد. امام مهدی در گفتمان و رفتار خانواده آشکارا حضور دارد. همه اعضای خانواده در خدمت به هم، سبقت می¬جویند و می¬دانند چگونه امام مهدی را از خود خشنود نگه دارند. در خانواده مهدوی اگر تفریح و تفرج  هست، اگر شادی و اندوه هست، اگر زندگی در عصر ارتباطات و انفجار اطلاعات و حضور بیگانگان توسط رسانه ها در جامعه¬ای است که دجال و شیاطین بسیارند، اما هیچ چیز این خانواده را از امام خود غافل نمی¬کند و با استقامت در پی خدمت به امام خود می مانند و از شرور آخرالزمان با محبت به امام و دعا برای او ایمن می شوند.

اصل دوم: در خانواده ی مهدوی، دعا و استغاثه برای تعجیل فرج، یک امر مهم و اصولی است. افراد خانوده، شوق به ظهور امام دارند و می¬دانند امر ظهور، بر محور زمان شناور است و دعای بسیار، بسیار موثر است.