1

تَقَطُّر / قحط (ش.ش)

تَقَطُّر/ قحط (ش.ش) وضعیتی عَرَضی و نامطلوب است برای متعلّم و آن عبارت است از اینکه وی بواسطه ضایع کردن توفیق ،حظ خود را از علم، دچار تنگنا نموده و آب معرفت برای او به زمین فرو رفته باشد. غیبت  امام، غفلت و گناه، ظلم، تکبر و خود بزرگ بینی، تنبلی در کسب علم و خودبسندگی و مانند آن، از مهم ترین اسباب تَقَطُّر است.


 

84_12952تَقَطُّر و  تَجَرُّع متفاوت اند. تَجَرُّع، ذاتی و تقطر عرضی است و اگر چه با هم همسایه اند.




نظریه سه حلقه ای سعادت و سلامت

 از نظریات حمید رجایی است

این نظریه بطور خلاصه می ­گوید: «برای نیل به سعادت و سلامت باید سه حوزه را با هم تدبیر و بهینه کرد، چرا که این سه حوزه تمام وجود و شوون آدمی را در برگرفته و بر هم تاثیر متقابل دارند. با مدیریت و تدبیر درست این سه حوزه، آدمی با لطف الهی، مشمول رحمت و امداد خداوند می­شود و از سعادت و سلامت دنیا و آخرت بیشتر بهره می­برد.»

این سه حوزه عبارتند از:

الف)حوزه ناسوت

ب)حوزه ذهن و روان

ج) حوزه قلب و عالم مثال

نمودار نظریه سه حلقه ای سعادت و سلامتحوزه ناسوت، همان عالم ماده­ است که از مواد عنصری تشکیل یافته و از جسم ما آغاز می­شود و تا همه شرایط مادی و پیرامون ما چون خوراک، پوشاک، مسکن، شهر وتا شرایط زیست محیطی و منطقه جغرافیایی زیستگاه ما ادامه می­یابد. در واقع، هر آنچه در این عالم می­تواند در ما تاثیری بگذارد را شامل می­شود. حلقه ناسوت در تعریف ما، کلیه شرایط مادی ماست به همین مفهوم.

حوزه ذهن و روان، عبارت است از همه شرایط و اوضاع ذهنی و روانی ما، مثل اینکه چه میزان اعتماد به نفس داریم، واقع بینی و خوشبینی و مثبت اندیشی ما، در مقابل منفی بودن و افسردگی­مان، چقدر است، ترس و دلهره چقدر بر امور ما اعمال قدرت می­کند، توانمندی های خدادادمان را چقدر قبول داریم و مانند آن. در واقع حوزه ذهن و روان در اصطلاح ما هم شامل مباحثی است که وضعیت باورهای دینی ما را بررسی می­ کند و هم شامل آن دسته مباحثی است که یک روانپزشک یا روانشناس به آن علاقه­ مند است. تعبیر ذهن و روان در اینجا با مفهومی که در متعارف کاربرد دارد، قدری متفاوت است و بر این مطلب ایرادی نیست.

حوزه قلب و عالم مثال، همان است که در واقع شاکله معنوی و ملکوتی ما را می­ سازد.  همان قبر برزخی ماست که مختصاتی برابر(بلکه عین) شاکله نیات ما و نیز حاصل ملکوتی اعمال قلبی و جوارحی ماست. همان قبر مثالی ماست که ما پس از مرگ وارد آن می­شویم که یا روضه و باغی از بهشت است یا گودالی از دوزخ.( از پیامبر اکرم(ص) نقل شده است که فرمود: «القبر اما روضه من ریاض الجنه او حفره من حفر النیران»؛ «قبر آدمی یا باغى از باغ‏هاى بهشت یا حفره‏اى از حفره‏هاى دوزخ است».بحارالانوار، ج شش ، ص دویست و پنج)

مطلب مهم در این نظریه این است که این سه حوزه بشدت بر هم تاثیر همکنشی و متقابل دارند و توفیق یکی با توفیق دیگری غالبا (و نه همیشه) توأم است. سلامت و صحت حوزه ناسوت بر حوزه ذهن و روان موثر است و بالعکس. همچنین سلامت و نورانیت حوزه ملکوت و قلب با دو حوزه دیگر در تعامل است.مثلا برخی بیماری ­ها و نارسایی­ های جسمی چون کم­ خونی، سوء تغذیه، پرخوابی و تنبلی، پرخوری و افراط در شهوات، زندگی بدور از طبیعت و آب و سبزه و مانند آن (حلقه­ ی ناسوت) می­ تواند در نظام ذهن و روان و نیز ملکوت ما اختلال ایجاد نماید. گو اینکه خدا ناباوری یا ناخود باوری، پریشان ذهنی،ترسو بودن، افسردگی و مانند آن (حلقه ذهن و روان) نیز می ­تواند نظام ناسوت و ملکوت را به هم ریزد. همچنین کرده­ های بد و گناهان ، تضییع حق الله یا حق الناس بویژه والدین و ارحام که در عالم قبر مثالی ما تمثل یافته و هم اینک از وجود دارد (حلقه ملکوت یا قلب) بر عالم ناسوت و روان ما موثر می­ افتد.

بیشتر بخوانید


↵برای مطالعه ی فراتر اینجا را بخوانید.

↵در مورد دانش زندگی نیز بخوانید.




گفتگوی تمدنی

[mp3j track=”{سلام}@{URL}” volslider=”y”]




گفتگوی سپهری (ش.ش/ رسا.ش)

گفتگوی سپهری (ش.ش/ رسا.ش) عبارت از ارتباط و مباحثه ی سهل و روان  جامعه ی نخبگان  در  سپهر معرفت  و نه در نسخه ی منزوی (انزواء) و مفاهیم منزوی. آنچه جامعه نخبگانی در محضر علوم عدیده بیان می کنند و این علوم از آن سخن و آن سخن از این علوم منزوی نباشد. گفگوی سپهری، احتمالا هرگز به طور کامل رخ نمی دهد و همواره بخشی از آن قابل دست یابی و تحقق است. شاید روزی فن آوری ارتباطی یا راهکارهای ارتباطی ماورائی، بتواند وضعیت بسیار خوبی را برای گفتگوی سپهری فراهم نماید.




ماهیت رقیقه (ه.ش / جا.ش)

ماهیت رقیقه (ه.ش / جا.ش) سنخی از ماهیت است که متصف به رقت وجود است. ماهیت رقیقه، یک چیستی برای یک هستی است که (آن چیستی) شدت و استحکام چندانی ندارد. مانند روح بخاری، عوارض غیر مستقر در نفس مانند شادی یا غم لحظه ای و گذرا و…

توضیح: هم وجود و هم ماهیت هر دو می توانند شدت و ضعف داشته باشند (مثلاً وجود حق تعالی در غایت شدت است) ماهیات نیز ممکن است شدت و ضعف داشته باشند. مثلاً ماهیت انسانیت در افراد انسانی ممکن است شدید یا ضعیف باشد. همچنین در پدیده های دیگر مثلاً یک شی ملتهب که مستعد شعله ور شدن است ماهیت رقیقۀ آتش را دارد.

جوامع بشری و گروه های اجتماعی و تشکل های انسانی و حتی افرادی که در یک مکان گردهم می آیند و با هم تعامل فکری و روحی دارند، بطور برآیندی یک ماهیت رقیقه را محقق می کنند. جامعه خود یک ماهیت رقیقه است که به دلیل همین تحقق ماهوی واجد حقیقت وجودی هم می شود. چون ماهیت تاصلی ندارد و همین که ماهیتی در جایی کشف شد حاکی از تحقق وجود است. بنا به تعریف ما، پدیده هایی چون جامعه، فرهنگ، تمدن و اندیشه ها و… واقعا دارای ماهیت و وجود هستند و صورت برزخی قابل رصدی دارند.

 




جامعه (جا.ش)

جامعه (جا.ش) گروه (های) انسانی است مشروط بر این که، دارای تعامل انسانی پایدار باشند. این تعامل حتماً تعامل فرهنگ ساختی و احیاناً منجر به تعامل علم ساختی هم هست.

♣ بنابراین، یک عده مهاجر یا پناهنده که مثلاً در یک اردوگاه، چند ماه گرد هم آمده اند اگر چه بسیار باشند، جامعه نیستند. زیرا شرط تعامل پایدار و تعامل فرهنگ ساختی را ندارد.

♣ مقوم جامعه نیاز انسان ها به همدیگر است. مدنی الطبع بودن انسان را همین مقوم دربر می گیرد. زیرا طبع مدنی نیاز به همجواری و تعامل و گریز از تنهایی را موجب می شود و تحت مقوله نیاز و قابل تقلیل به آن است.

♣ در یک جامعه علل و عوامل بسیاری درهم می تند و پدیده اجتماعی را موجب می شود. مطالعه پدیده ی اجتماعی بسیار دشوار است.

♣ جامعه شناس کسی است که پدیده های گذشته، حال و آینده را بطور علمی رصد کرده و توضیح می دهد.

♣ بهترین جامعه ها، امت است.

♣ جامعه دارای حقیقت و تشخص هستی شناختی است. مقوم وجودی جامعه، ماهیت رقیقه ای است که در پرتوی تعاملات اجتماعی و فرهنگ ساختی بوجود می آید. ماهیت رقیقه ی هر جامعه با جامعه دیگر می تواند متفاوت باشد. این ماهیت رقیقه برآیند و معدل ماهیات آحاد و بویژه قشر تاثیر گذار آن جامعه است (الناس علی دین ملوکهم)

♣ هر جامعه ای امت نیست اما هر امتی جامعه است. نگا کنید: امت