1

امت (جا.ش)

امت (جا.ش) نوع تکامل یافته ی جامعه مسلمان و مؤمن است که عقل کل بر آن حاکم بوده و ولایت عالمان ربانیِ معصوم (امام) یا نایب او، مقبول بوده و امر او نافذ است. پس از ظهور و نیز هنگام ظهور امام مهدی، امت تام و کامل شکل می گیرد. امامِ امت، امام مهدی، کتابِ امت، قرآن و مرِام آنان عدالت، فضیلت و عشق است. در عصر غیبت، فقیه جامع الشرایط، حاکمیت دارد. او (امام و فقیه) جامعه را با تعظیم شعایر به سمت امت شدن سوق می دهد.

در یک امت، آزادی اندیشه و اجتهاد وجود دارد. همچنین اقلیت مذهبی و دینی و خداناباوران هم می توانند وجود داشته باشند و محترمانه زندگی کنند. دشمنی و دسیسه، زورگویی و زیرپانهادن احکام الله و ابراز حسادت در امت ممنوع و  اجرای احکام الله (فقه شیعه ی جعفری) در آن رایج و مقبول است.

در امت کامل، عشق به حق تعالی چنان در میان مردمان جاری و ساری است که هر گونه خودخواهی رخت برمی بندد و چنان بهشتی در زمین بوجود می آید و چنان زمین به قدوم مومنان مباهات می کند که خود را در اختیار ایشان می گذارد. اولین کاری که امام می کند اقامه ی نماز یعنی عشقبازی با خداست. امت شعبه ای از بهشت در کره ی خاک است. طلوع مهر زمانی است ک امت مهدوی در حال تشکیل است.

توضیح بیشتر

نسبت جامعه با امت، مانند نسبت همج رعاع (هرزه پویان) با متعلم علی سبیل نجات (آنکه در راه کسب فضیلت است) و عالمان ربانی است.




تعامل فرهنگ ساختی (جا.ش)

تعامل فرهنگ ساختی (جا.ش/ رسا.ش) تعامل انسانی و ذهنی میان گروه های اجتماعی یا جوامع مختلف است مشروط به اینکه به تولید یا تغییر  فرهنگ منجر شود. این مفهوم، اصطلاحی بنیادین در جامعه شناسی و رسانه شناسی رجاء است. همچنین نگا: تعریف  فرهنگ.

تغییر در راهکارهای شایع موجه برای رفع هر گونه نیاز در یک جامعه، مسبوق به  تعامل فرهنگ ساختی است.


نکته ها:

♠ تعامل فرهنگ ساختی لزوماً میان دو جامعه نیست، بلکه به تحولات فرهنگی در دل یک جامعه نیز اشاره دارد.

تعامل فرهنگ ساختی ضرورتاً رو به رشد و تکامل نیست، بلکه می تواند به وسیله تهاجم فرهنگی رو به زوال هم باشد.

♠ تعامل فرهنگ ساختی در صورتی روبنای  تعامل علم ساختی  است که به فرهنگ بایسته اشاره کنیم. اما زیربنای فرهنگ ساری و جاری ممکن است بر تعامل علم ساختی بنا نشود. شکل ایده آل این است که تعامل علم ساختی به تعامل فرهنگ ساختی بدل شود. برای آگاهی بیشتر نگا. تمدن .

 

 


 

تمیزکاری شده توسط:

همکار افتخاری : فاطمه ترابی

 




نشانه شناسی (ش.ش / ج.ش / زبان شناسی)

نشانه شناسی (ش.ش / جا.ش / رسا.ش / زبان شناسی ) رشته ای مطالعاتی است که به توضیح سازمان نشانه ها می پردازد. در تعریف ما نشانه شناسی، عالَم شناسی دوال است. سلسله مطالعاتی در نسخه (نسخه شناسی) یا. نشانه شناسی دو مقوّم دارد:

۱٫ وجه ظلمت و نور نشانه را ملتفت باشد (رهیافت به سمت خدای سبحان)

۲٫ آن نشانه را کم یا زیاد عالَم شناسی کند (مطالعه ی نشانه همواره در یک بومسازه ی طولی و عرضی از سپهر آفرینش و سپهر معرفت) باشد.

نشانه شناسی، مطالعه هر پدیده است از آن جهت که دلالت دارد، با تعهد به اینکه عالم ربانی یا متعلم علی سبیل نجات، آن را در میان یک حوزه و در جمع دیگر نشانه ها (با لحاظ تعامل و نسب جمع) مطالعه نماید. نشانه شناسی مانند دیدن یک یا چند درخت از یک بیشه یا جنگل عظیم است وقتی درخت را در سازمان دیگر درخت ها ببینیم. تعهد به مطالعه یک پدیده دلالی به نگاه عالم شناختی و بومسازکانی تعهد به عالم شناسی توحیدی را موجب می شود. چون عالم عین چیزی جر عالم توحیدی نیست. بنابراین نشانه شناسی، رفت و آمد میان دال و مدلول است به نیت کشف ساختار و قواعد عام و خاص عملکرد نشانه ها (با حفظ شرایط فوق) 

هدف نشانه شناسی اولاً افزایش معرفت الله است و نیز تحصیل دانایی و هوشیاری نشانه شناختی برای عبادت خدای سبحان. گویی تجلی بخشی از جنود عقل است و العقل ما عبد به الرحمن و اکتسب به الجنان (اصول کافی/ ج۱، ص۱۱) به عبارت قرآنی تحصیل معرفت از طریق آیات الله است:

إِنَّ فِی خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْ‌ضِ وَاخْتِلَافِ اللَّیْلِ وَالنَّهَارِ‌ وَالْفُلْکِ الَّتِی تَجْرِ‌ی فِی الْبَحْرِ‌ بِمَا یَنفَعُ النَّاسَ وَمَا أَنزَلَ اللَّـهُ مِنَ السَّمَاءِ مِن مَّاءٍ فَأَحْیَا بِهِ الْأَرْ‌ضَ بَعْدَ مَوْتِهَا وَبَثَّ فِیهَا مِن کُلِّ دَابَّهٍ وَتَصْرِ‌یفِ الرِّ‌یَاحِ وَالسَّحَابِ الْمُسَخَّرِ‌ بَیْنَ السَّمَاءِ وَالْأَرْ‌ضِ لَآیَاتٍ لِّقَوْمٍ یَعْقِلُونَ ﴿١۶۴ وَمِنَ النَّاسِ مَن یَتَّخِذُ مِن دُونِ اللَّـهِ أَندَادًا یُحِبُّونَهُمْ کَحُبِّ اللَّـهِ ۖ وَالَّذِینَ آمَنُوا أَشَدُّ حُبًّا لِّلَّـهِ ۗ وَلَوْ یَرَ‌ى الَّذِینَ ظَلَمُوا إِذْ یَرَ‌وْنَ الْعَذَابَ أَنَّ الْقُوَّهَ لِلَّـهِ جَمِیعًا وَأَنَّ اللَّـهَ شَدِیدُ الْعَذَابِ ﴿١۶۵بقره

اما در نشانه شناسی توجه به چند نکته اهمیت بسیار دارد:

  • نشانه شناسی فقط و فقط در حالتی علم است که به آیت الله بودن آن،  توجه و التفات باشد. چرا که بدون این شرط تلاش محقق، حرکت در سپهر خیال است نه سپهر معرفت (اینجاست که اقدام بسیاری از مدعیان اهلیت دانشسرا، لغزیده است. چرا که چشم بی فروغ نمی تواند نشانه را ببیند چه رسد به این که از دال به مدلول برسد. مثل اینکه حداقل بداند تمام نشانه ها تسبیح حق تعالی گویند.

  • درباره ی نشانگان ساخته شده نیز متوجه وجوه نورانی و ظلمانی آن باشد. توضیح اینکه: بشر نشانه را به نشانگان (نشانه ای که مهندسی معکوس شده یا تماما وضع شده احتمالا با الهام اجمالی یا تفصیلی از نشانگان دیگر) تبدیل می کند و زبان و نسخه را بوسیله مهندسی معکوس نشانه های تکوینی بازسازی یا برسازی می کند  و این هم بخشی از نشانه شناسی است. مانند تحلیل نشانه شناسی یک زبان، فرهنگ یا یک اثر هنری مانند یک فیلم سینمایی مثلاً. اما  هر سازه ی  نشانه شناختی مصداقاً از شاکله ی نیت و نهاد مصدر آن مایه می گیرد و واجد ماهیت شدید یا لطیف می شود و ماهیات بخلاف وجود که نور محض است صورت نوریه یا ظلمانیه دارد. پس نشانه شناسی فقط و فقط وقتی نشانه شناسی است که زیرساخت آن حد نصابی از شناخت قرآنی ظلمت و نور را داشته باشد. چرا که سیر در ظلمت حتما شناخت نیست و همین طور سیر در دوال بدون مقدمات فهم مدالیل (دوال می توانند مظهر اسم مضل حق تعالی هم باشند) 

  • همه ی مصادیق نسخه، نشانه اند و دال بر معنایی هستند زیرا فصل محصل یک نسخه همین است. مطابق تعریف ما از فلسفه علم (مطالعه متفقانه ی سپهر معرفت به هر روش که باشد به منظور دستیابی به قواعد آن) نشانه شناسی بخشی از فلسفه علم است. نشانه شناسی مفهومی جامع تر از زبان شناسی دارد. بشرط ان که مراد ما از زبان دلالت نشانه های معهود در زبان ها (لغات و زبان ها: فارسی چینی، فرانسوی و…) باشد و توسعه در معنای زبان موجب تطابق آن دو می شود. پس زبان شناسی از دید ما بخشی از نشانه شناسی است و لاغیر.

  • علم تعبیر خواب هم از سنخ نشانه شناسی است.

  • نشانه شناسی ممکن است بوسیله علوم و دانشه های دیگر مانند علوم ادراکی و … یاری شود.

  • نشانه شناسی گاه بسیار رازآمیز و غامض و مشتمل بر نسخه های لب دوخته است و مناطق توقف لازم بسیاری دارد (نشانه ها غیور و هدی للمتقین هستند و لاغیر)

  • نشانه شناسی منزوی از معارف الهی، و در نسخه ی فارق الوحی (نگا. انواع نسخه) تضمین و مستندات کافی ندارد.

  • مواجهه با یک نشانه منفرد یا مطالعه آن گسیخته از بومسازه آن، نشانه شناسی نیست و می تواند راهیابی سریع به مدلول (معرفت در یک نگاه و وصول به معانی به یک تجلی) یا احتمالا تفنن و امثال آن تلقی شود.




تعلّم (ش.ش / تعلیم و تربیت)

تعلّم (ش.ش / تعلیم و تربیت) از مشتقات استقاضه و طلب است. گرفتن نسخه از معلم و درک روح سپهر است، از سر طلب علم و نشاندن آن به ذهن و ضمیر و روع  و مشتمل بر مساعی آفاقی و انفسی و الهام و خلاقیت و استماع و نگارش و حفظ کردن و مراوده و مباحثه و…هم هست.  تعلم مدرسه ای در دانش سرا  جریان دارد. نگاه کنید به تعلیم.

 

♥ پیوند مرتبط

مدارس امروز خلاقیت را میکشد (ویدیو)




امام (./././…)

امام (./././…) قطب عالم امکان است. اگر او نباشد نه فقط  سپهر معرفت  بلکه  سپهر آفرینش  فرو می ریزد. بوسیله ولایت و طاعت او انسان پادشاه می شود. امام، خادم فاطمه زهراء است. طلوع مهر بوسیله آخرین امام یعنی مهدی فاطمه رخ خواهد داد.

امام ، مظهر جمیع اسماء حسنی و معلم مهربان بشر و بهترین دلسوز است. عالم ربانی اَتَمّ است.

جايگاه رسالت،و عرصه رفت ‏و آمد فرشتگان، مركز فرود آمدن وحى‏ و معدن رحمت و خزانه ‏دار بهشت و نهايت بردبارى و ريشه‏ ی كرم و رهبر امّت و سرپرست‏ نعمت ها و بنياد نيكی ها و استوانه ى خوبان و رهبر بندگان و پايه سرزمین های عوالم و در‏ ايمان و امين خداى رحمان و خلاصه ی پيامبران و برگزيده ی رسولان و عترت بهترين گزيده پروردگار جهانيان‏ و رحمت و بركت خدا بر آنان است.

امام ، چراغی در تاريكى و پرچم پرهيزگارى،و صاحب‏ خرد کامل است. امام، پناهگاه مردم و وارث پيامبران و نمونه برتر و دعوت نيكوتر و حجّت خدا بر اهل دنيا و آخرت است.

امام  آینه شناخت خداوند و مسكن بركت خدا و معدن حكمت خدا و نگهبان راز خدا و حامل كتاب‏ خدا 21022332674377169189و جانشين پيامبر خدا و فرزند رسول خدا (درود خدا بر او و خاندانش) است.

امام ، دعوت‏ كننده به سوى خدا و راهنمای به سوی خشنودى خدا، استقرار يافته در امر خدا و كامل‏ در محبّت خدا و مخلص در توحيد خدا و آشكار كننده  امر و نهى خدا و بندگان گرامى خدا  است.

امام ، پيشواي‏ دعوت كننده و پيشروی هدايت كننده و سرور و سرپرست و مدافع حق و  اهل ذكر و صاحب فرمان‏ و باقيمانده خدا و برگزيدگان او، و صندوق دانش حق و حجّت و راه و نور و برهان خدا است. حقیقت قرآن، همان حقیقت امام است و این دو بدون هم نیستند چون دو نمود از یک بود هستند.  مهدی در  طلوع مهر  قرآن را به مردم یاد می دهد.


 امام غیر قابل وصف است… در وصف امام، معنا بخون نشسته و مضمون گریسته… امام فرزند فاطمه ی زهراء سلام الله علیها است:

 

دانی زمین به داغ دلت چون گریسته؟

مثل غروب جمعه، زمان، خون گریسته

در راستای سرو شکنجیده قامتت

چندین هزار لالۀ واژون گریسته

دریا به ابر گفت:چرا گریه می کنی؟

گفتا: برآنچه دیدۀ گردون گریسته

بر چشم زخم خوردۀ آن نرگسِ نجیب

لیلا نگاه کرده و مجنون گریسته

چشمی که خاک را به نظر کیمیا کند

صدها گریوه ،گوهر مکنون گریسته

بیت الغزل در آتش و گلواژه سوخته

معنا بخون نشسته و مضمون گریسته

کشتی شکست خورده و دریا اسیر موج

ماهی برای غربت«ذوالنّون» گریسته

از سایه هم مضایقه خواهد نمود چرخ!

برگرد ای همای به هامون گریسته

مردم برای اشک تو قانون گذاشتند

ای چشم تو به کوریِ قانون گریسته….

تاکی چراغ وادی سینا کند طلوع

مشکات سربه دامن زیتون گریسته

شعر از حجت الاسلام آقای  مهدی مشکاتی




پیکربندی

v6gkjtgsz0xz