1

پیکره بندی علم (ش.ش / علم شناسی)

پیکره بندی علم، به نحوۀ تنظیم گزاره ها و ابواب یک علم اشاره دارد. این تنظیمات، مبتنی بر نظریّات زیرساختی، تعاریف پایه، تعیین غایت و توقّع از یک علم، منبع و روش و اولویّت های نظری و کاربردی و… در یک علم، صورت می پذیرد. ممکن است دانشمندان، یک علم را چند گونه پیکره بندی کنند. مثلاً جامعه شناسی و اقتصاد سوسیالیسمی و لیبرالیسمی دو گونه پیکره بندی می شوند. همچنین علوم انسانی اسلامی با علوم انسانی روییده در غیر معارف اسلامی به دو گونه پیکره بندی می شود.

نکات مهم

 ♣ علوم انسانی اسلامی، ممکن است توسط دانشمندان مسلمان نیز، چند گونه پیکره بندی شوند و اگر چه، همه، بر تعامل علم ساختی منابع معرفت اسلام متّفق باشند. البته همگی در محکمات معرفتی، مشابه خواهند بود. بنابراین «در تولید علم انسانی اسلامی، نباید یک پیکره بندی واحد را دنبال کرد» چرا که  عالمان اسلامی، ممکن است هر یک، در تبیین نظریّۀ معرفت شناختی خود، اتّفاق نظر نداشته باشند.

♣ پیکره بندی ها نیز متحوّل می شوند. چون نظریّات معرفت شناختی و اولویّت های کاربردی و… تغییر می کنند.




زیبایی و زیبایی شناسی (هنر/ علم شناسی)

? الف: زیبایی شناسی، بررسی ماهیت و وجود و تشخیص صنوف  زیبایی است.

? ب: دیدگاه ها: گاه گفته اند، زیبایی مستقل از ما، وجود دارد، و گاه گفته اند، زیبایی ادراکی است که در درون ما زاده میشود: بدلیل تناسبی که در اجزاء یک پدیده است، برخی دیگر گفته اند بدلیل ملایمت با نفس مدرک است و تناسب اجزاء، جزء ماهیت زیبایی نیست.

?دیدگاه رجاء: زیبایی ادراک ملایم با مرتبه ای از مراتب نفس است و نفس ادمی را مراتب و احوال بسیار است. مراتب دانی از حواس و غرایز شهویه و لذایذ وهمیه و غضبیه و بالاتر عقلیه و باز بالاتر، ابتهاجات نفس؛ بدلیل تزکیه و ادراک جمال حق تعالی و سرمستی بواسطه انجذاب مشاهده جلوات حق تعالی شانه.

? هر کس به تناسب شاکله نفس خود و مرتبه وجودی اش به سنخی از زیبایی دلخوش میشود و چنانکه خدای فرمود کل حزب بما لدیهم فرحون…

? اما هستی شناسی زیبایی به ما میگوید: جمال حق تعالی نمیتواند امری عینی نباشد و همین جمال در خلایق تجلی یافته است و گاه در مراتب رقیقه، به صورت فضیلت اخلاقی و گاه التذاذات عقلی است و چون زیبایی به عالم محسوسات میرسد، به اطوار گوناگون تجلی میکند و برای هر موجود حسب وجود او متجلی میشود.

? زیبایی در محسوسات ادامه فضایل اخلاقی است که در اصوات، موسیقی میشود و در مبصرات، مناظر زیبا و انچه که هنرمندان آن را می سازند..،




سیاست گذاری فرهنگی (علم شناسی)

v6gkjtgsz0xz




علوم انسانی (علم شناسی)

علم انسانی (علم شناسی) هر  علمی که دربارۀ جان انسان و حیات روحانی یا روانی انسان­ ها بحث کند علم انسانی است. مقصود از جان و پیرامون آن در اینجا آن است که مربوط به انسان و آدمیان باشد. شامل ذهن و  دماغ (ادراک از زاویه عصب شناسی مثلاً) و روان (مانند علم النفس و مباحث روان تنی) احساسات گوناگون (هنرآفرینی و حس زیبا شناختی و…) و پدیده های اجتماعی و احوال آن و تدابیر فردی و خانواده و اجتماع و … پس علم النفس فلسفی و تجربی و عالَم شناسی و فلسفه و منطق و کلام (تقریر و دفاع از عقاید) و معرفت شناسی و جامعه شناسی، فرهنگ شناسی و هر آنچه در این دسته باشد علم انسانی است. اما علم دانشسرایی همواره یک نهاد و یک پدیده ی اجتماعی هم هست.

بهتر است برای تعریف و تمییز علم انسانی از غیر ان بیشتر به مناط و هدف علم انسانی توجه کنیم تا دسته بندی های متداول دانشسرایی امروز. چرا که توجه به آن فاهمه ما را اسیر وضعیت موجود این علوم می کند و روح خلق و ابداع را در ما فشل می­ کند.




جامعه شناسی (علم شناسی)


جامعه شناسی (علم شناسی) یک رشته علمی است که به مطالعه احوال جامعه (در اینجا بیشتر پدیده اجتماعی ) می پردازد. هر روشی که بتواند درباره ی پدیده ی اجتماعی بطور ماهوی یا شخص یک پدیده ی اجتماعی مطلبی را بیان کند و آن را  در  دانش سرا به بحث بگذارد، بخشی از همین علم را فراهم می آورد.




فلسفه / هستی شناسی (علم شناسی)

فلسفه / هستی شناسی (علم شناسی) توضیح منسجم، هدفمند و روشمند، وجود بما هو وجود است، بوسیله مفاهیم علومی  که در سپهر رسانه و دانشسرا، عرضه می شود. غایت آن معرفت هستی است  و خالق آن و اشراف هستی شناختی و عارفانه ی عالم ربانی به عالم  با هدف بندگی حق تعالی، بقدر طاقت بشری. روش هستی شناسی عمدتاً روش عقلی است ولی هر روش علمی موجهی برای ایصال به هدف می تواند باشد.

اگر یک علم، سپهر معرفت را توضیح دهد فلسفه علم نام دارد.

اگر سپهر رسانه را توضیح دهد رسانه شناسی نام دارد.

اگر  سپهر وجود (گیتی) را توضیح دهد، علم نام دارد و اگر وجود به ما هو وجود را (که بخشی از همان گیتی است) فلسفه نام دارد (فلسفه اخص از علم است)

سپهر وجود، کل هستی سخت افزاری است (شامل عالم مثال و بالاتر هم می شود)  بخلاف سپهر (مطلق) که به کل هستی نرم افزاری دلالت داد و شامل سپهر معرفت، سپهر فرهنگ، سپهر رسانه می شود.