1

نافرهنگ (جا.ش)


نافرهنگ (جا.ش) اصطلاحی از رجایی است و عبارت است از آنچه جامعه پدیده اجتماعی با آن تعامل دارد ولی فرهنگ نیست. مانند: اقلیم، آب و هوا، ژن، حوادث، وجود و عدم منابع طبیعی، سنت های الهی، بیماری ها و …جامعه شناس باید همواره در تحلیل پدیده های اجتماعی، فرهنگ و نافرهنگ یک جامعه را خوب بشناسد تا بتواند پدیده ها را تبیین و پیشبینی کند. فرهنگ های جوامع سپهر فرهنگ را می سازند. سپهررسانه و سپهرفرهنگ شدیدا با هم در تعامل فرهنگ ساختی هستند.


 دانشنامه ویکیپدیا تعریف فرهنگ را بدون ذکر منبع درج کرده و حق معنوی رجایی را ضایع نموده است.




روش عقلی

 

روش عقلی (روش شناسی) راهکار و شیوه ای برای درک و حل مسایل  سپهر معرفت  است مشروط به اینکه بر بدیهیات اولی و براهین عقلی تکیه کند و نه غیر آن. همواره علوم تجربی و نقلی در حل مساله بطور میکرسکپی و گام به گام مستند به مستندات عقلی می شوند و الا تبدیل به خیالبافی خواهند شد.

اینکه برخی مشعوفان به روش علوم تجربی، منکر اعتبار روش عقلی می شوند، مانند کسی است که پدر داشتن خود را منکر شود!

 




سخت افزار (ش.ش / فر.ش)

سخت افزار (ش.ش / فر.ش) در فرهنگنامه رجاء معنای خاصی دارد:

 ♣ در معرفت شناسی (رجاء) هر آنچه وجود دارد، نه از آن جهت که از چیزی حکایت و به چیزی دلالت دارد ، سخت افزار نامیده می شود. اگر جهت دلالت کردن آن را در نظر بگیریم، نسخه است. مثلاً یک صندلی، قیچی، ماهواره، اتم، کرۀ زمین، بدن مادی و مثالی، روح، بهشت و جهنم و… سخت افزاراند. حتی وجود مثالی متصل و  منفصل هر دو سخت افزارند؛ مگر اینکه وجه محاکاتی آن ملحوظ شود. نرم افزار (نسخه) آن است وجه حاکویت در آن ملحوظ است، هر چه باشد. مثلاً اگر به جهت آیه بودن به هستی نگاه کنید، تمام گیتی نرم افزار قلمداد می شود. سپهر آفرینش، هم نرم افزار و هم سخت افزار است.

♣اما سخت افزار در فرهنگ شناسی، شامل نافرهنگ هایی است که بدست بشر ساخته شده باشند. پس صندلی، قیچی و ماهواره سخت افزارند اما اتم و کره زمین نه، مگر به طور استعاری. تمدن ها، آمیزه ای از  سخت افزارها ( خانه، شهر، صنایع و محصولات سخت) و فرهنگ هستند.




علم حضوری (ش.ش)

علم حضوری (ش.ش) علم به ذات معلوم است بی واسطه ی صورت یا نماد آن. در علم حضوری چند نکته مهم است:

  •  تفسیر های مدرک از معلوم، جزء علم حضوری نیستند (این از مضال اقدام عالمان و مرد در خیابان است) معلومات حضوری شامل توضیح و تفسیر آن در حد مفاهیم علومی از ذات معلوم نمی شود مگر اینکه آن ها هم حضوری باشند. مثلا صورت سیب نزد نفس، معلوم به علم حضوری است و قرمز بودن آن هم همینطور. اما تفسیر رنگ و خواص آن و مضاهی بودن با سیب بیرونی و سایر تفاسیر و توضیحات جزء علم حضوری نیست.

  • اینکه مرجع بسیاری از گزاره ها و براهین هستند.

  • اینکه تصدیقات مستند به علم حضوری از جمله معارف ثوابت طلایی اند.




امت (جا.ش)

امت (جا.ش) نوع تکامل یافته ی جامعه مسلمان و مؤمن است که عقل کل بر آن حاکم بوده و ولایت عالمان ربانیِ معصوم (امام) یا نایب او، مقبول بوده و امر او نافذ است. پس از ظهور و نیز هنگام ظهور امام مهدی، امت تام و کامل شکل می گیرد. امامِ امت، امام مهدی، کتابِ امت، قرآن و مرِام آنان عدالت، فضیلت و عشق است. در عصر غیبت، فقیه جامع الشرایط، حاکمیت دارد. او (امام و فقیه) جامعه را با تعظیم شعایر به سمت امت شدن سوق می دهد.

در یک امت، آزادی اندیشه و اجتهاد وجود دارد. همچنین اقلیت مذهبی و دینی و خداناباوران هم می توانند وجود داشته باشند و محترمانه زندگی کنند. دشمنی و دسیسه، زورگویی و زیرپانهادن احکام الله و ابراز حسادت در امت ممنوع و  اجرای احکام الله (فقه شیعه ی جعفری) در آن رایج و مقبول است.

در امت کامل، عشق به حق تعالی چنان در میان مردمان جاری و ساری است که هر گونه خودخواهی رخت برمی بندد و چنان بهشتی در زمین بوجود می آید و چنان زمین به قدوم مومنان مباهات می کند که خود را در اختیار ایشان می گذارد. اولین کاری که امام می کند اقامه ی نماز یعنی عشقبازی با خداست. امت شعبه ای از بهشت در کره ی خاک است. طلوع مهر زمانی است ک امت مهدوی در حال تشکیل است.

توضیح بیشتر

نسبت جامعه با امت، مانند نسبت همج رعاع (هرزه پویان) با متعلم علی سبیل نجات (آنکه در راه کسب فضیلت است) و عالمان ربانی است.




هوشیاری اجتماعی (جا.ش)

هوشیاری اجتماعی (جا.ش) میزان آگاهی جمعی و مهارت عمومی یک جامعه در بکارگیری منابع مادی و معنوی است.

هوشیاری اجتماعی خود را در نهادهای مدنی و دولتی  آشکار می کند. واکنش جامعه در برابر اتفاقات ساری و جاری اجتماعی، سیاسی، اقتصادی، سیاسی نیز رصدگاه خوبی برای تخمین میزان هوشیاری اجتماعی است.

هوشیاری اجتماعی بدون در نظرگرفتن آخرت و رضای حق تعالی امری سرابگونه است. در واقع هوشیاری اجتماعی بدون ایمان به خدای واحد و ولایت امام (اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام) بی معنا و مفهوم است. زیرا جامعه ای که آحاد افراد آن مقام والای انسان را درک نکرده و مهمترین منبع سرمایه ای یعنی “خود” را در جغرافیای آفرینش نمی شناسد، چگونه می تواند مدعی بهره برداری هوشیارانه از منابع باشد؟!