خروج از ناخودآگاه به خود آگاه (ش.ش)
خروج از ناخودآگاه به خود آگاه (ش.ش) هر گاه فهمی که در ارتکاز عالم و متعلم است (و نفس مدرک او گاه و بیگاه برق لامعی از آن را می بیند) تبدیل شود به فهمی که بطور نسبتی برایش هشیارانه واضح شود و بتواند آن را با اندکی انسجام موجه بزبان جاری کند این تحول رخ داده است.
مثلا دانشمند ناخودآگاهانه در نفس خود گاهی میابد که احتمالا گیاهان در توالد و تناسل ممکن است واجد احساس باشند یا حیوانات درک زیبایی شناختی دارند.(تصوری ضعیف و زودگذر) اما پس از پیگیری این امرِ هر از گاه و تروی، آن را به فرضیه تبدیل می کند و مورد محک قرار می دهد. همین که عرف دانشسرایی تصدیق کند که این امر خود آگاهانه درک شده، این تحول رخ داده است.
تحوّل بالمنظر (ش.ش) بزودی
تحوّل تضعیفی (ش.ش)
تحول تضعیفی کم اعتبار شدن مستندات و پشتوانه های وجاهت یک فهم است. مثلا گزارش های محو شدن کشتی ها در سواحل، وقتی تایید کننده کروی بودن زمین است، مسطح بودن زمین را تضعیف می کند.
♣ پیوندهای وابسته
تحوّل تأییدی (ش.ش)
تحوّل تأییدی (ش.ش)
تحوّل تأییدی، تحوّل در افزایش کمّی یا کیفی مستندات و سرانجام «بهینه شدن موجهیّت یک فهم» است. مثلاً اگر فهمی به صورت فرضیه مطرح بوده یا در مرتبه ای از قبول بوده و پس از آن مقبولیت بیشتری یابد و نزد فرد یا عالمان بیشتر تایید شود، تحوّل تأییدی رخ داده می دهد. مثلاً فرضیۀ «زمین کروی است» با گزارش های پی در پی ناپدید شدن کشتی از ساحل از پایین به بالا، پذیرای تحوّل تاییدی می شود. به این معنا که هر بار که افرادی در نقاط مختلف جهان گزارش دهند که وقتی کشتی ها از ساحل دور می شوند از پایین به بالا در افق محو می شوند، کروی بودن زمین بیشتر تایید می شود.
این نوع تحوّل فقط در فهم های فرضیه ای رخ نمیدهد. تحوّل تاییدی در گزاره های مورد یقین نیز جریان می یابد. مثل اینکه مرتبه یقین ما نسبت به گزاره افزایش یابد و مقدار مقبولیت آن افزوده شود.
این قسم تحوّل در گزاره های مورد یقین نیز جریان می یابد. مثل اینکه مرتبه یقین ما نسبت به گزاره افزایش یابد و مقدار مقبولیت آن افزوده شود. پس در مقام تفصیل، این تحوّل نیز قابل تقسیم بل تقسیمات است اما بنای ما ایجاز است. مثلاً تربیت امام عصر شیعیانش را در پس ظهور این تحوّل در معارف حقّه الهیّه را بطور گسترده موجب می شود، آنسان که عالِم و علم و معلوم درهم، می تند و عالَم مطیع شود برای عالِم. ما تحوّل حاصل سلوک الی الله یا انحطاط را که مبتنی بر علّت است، داخل در تحوّل می دانیم چون به کارمان می آید و نباید از نظرمان دور بماند.