1

تحول از اجمال به تفصیل (ش.ش)

تحول از اجمال به تفصیل (ش.ش) هر گاه دانش ما در مورد یک پدیده به هر قسم،تفصیل یابد و شقوق مفصل تری در مفهوم علومی آن کشف گردد این نوع از تحول رخ داده است.

البته اجمال و تفصیل دو امر نسبی هستند و اما هر باره یک معرفت در ظرف زمان می تواند اجمالی باشد نسبت به وضعیتی که با شاخ و برگ و وضوح بیشتری فهم می شود. مثلا می دانیم آب از اجزاء ریزی تشکیل شده (اجمالا) و اینک می فهمیم آن اجزاء هیدروژن و اکسیژن هستند و مانند آن.




خروج از ناخودآگاه به خود آگاه (ش.ش)

خروج از ناخودآگاه به خود آگاه (ش.ش) هر گاه فهمی که در ارتکاز عالم و متعلم است (و نفس مدرک او گاه و بیگاه برق لامعی از آن را می بیند) تبدیل شود به فهمی که بطور نسبتی برایش هشیارانه واضح شود و بتواند آن را با اندکی  انسجام موجه بزبان جاری کند این تحول رخ داده است.

مثلا دانشمند ناخودآگاهانه در نفس خود گاهی میابد که احتمالا گیاهان در توالد و تناسل ممکن است واجد احساس باشند یا حیوانات درک زیبایی شناختی دارند.(تصوری ضعیف و زودگذر) اما پس از پیگیری این امرِ هر از گاه  و تروی، آن را به فرضیه تبدیل می کند و مورد محک قرار می دهد. همین که عرف دانشسرایی تصدیق کند که این امر خود آگاهانه درک شده، این تحول رخ داده است.




تحوّل بالتفصیل (ش.ش) بزودی




تحوّل بالمنظر (ش.ش) بزودی




تحوّل تعمیقی (ش.ش)

تحوّل تعمیقی (ش.ش) آن است که فهم ما از یک پدیده به واسطه افزایش گزارش­ های علمی در موضوع یا کشف روابط تازه تر در میان گزاره ها، عمیق تر شود و از حقیقت موضوع لایه برداری شود. مثلاً وقتی بدانیم که صور مصنوعات و علوم (مانند انگشتری زیبا یا قول به حرکت جوهری) قبل از تکون در عالم ناسوت، بدست صنعتگر یا عالم، در عوالم بالا، از قبل موجود بوده و بنا به سنن الهی از مجرای فیض حق تعالی به ذهن و ضمیر بندگان نازل می­شود، درک ما از مفهوم «رزق» تعمیق می یابد. گو اینکه فهم ما از مفاهیمی همچون: طراحی صنعتی، خلاقیت، تصور اشیا، صور مصنوعات و نظریات و مانند آن دچار تحوّلات عدیده و مورد پرسش­های تازه می گردد. تحوّل تعمیقی بسا در معیّت تحوّل افزایشی، پیرایشی و غیر آن رخ می دهد.

 




تحوّل تضعیفی (ش.ش)


تحول تضعیفی کم­ اعتبار شدن مستندات و پشتوانه­ های وجاهت یک فهم است. مثلا گزارش­ های محو شدن کشتی­ ها در سواحل، وقتی تایید کننده کروی بودن زمین است، مسطح بودن زمین را تضعیف می­ کند.

 

♣ پیوندهای وابسته

تحوّل تأییدی (ش.ش)