1

کتاب «فلسفه علم برای تولید علوم انسانی اسلامی و ارائۀ راهکارهای ارتقاء نظام معرفتی حوزه» منتشر شد.


کتاب «فلسفۀ علم برای تولید علوم انسانی اسلامی و ارائۀ راهکارهای ارتقاء نظام معرفتی حوزه» به قلم حمید رجایی منتشر شد. این کتاب در 520 صفحه، در قطع وزیری و با شمارگان 500 مجلد، توسط انتشارات میراث ماندگار، طبع شده است (برای مشاهدۀ فهرست این کتاب، اینجا«فلسفهٔ علم، برای تبیین علوم اسلامی و ارتقا نظام معرفتی حوزه را کلیک فرمایید)

 

 

 

 

 

 

 


سخن نگارنده

این اثر، به توفیق الهی و یاری نیکان، توسط اینجانب، طی دو سال و اندی پژوهش و نگارش، فرآهم شده است و در کار «تبیین نظریّۀ ذرّه ای کهکشانی بودن علم» در مورد رفتار علم و وضعیت و ادوار آن در گذشتهٔ نزدیک، حال و آینده است. این کتاب، در نهایت، برای تبیین علوم انسانی اسلامی و تولید آن، کوششی انجام داده است و در پی، راهکارهایی برای روزآمد شدن نظام‌های معرفتی، آموزشی و معیشتی حوزه‌های علمیّه، ارائه کرده است.

 


اهمیّت اثر

چنانکه می‌دانیم علوم انسانی، از جمله ارکان و لوازم پیشرفت هر جامعه و کشوری است. جامعهٔ ما، پس از انقلاب اسلامی با مسائل اجتماعیِ پیچیده و دشواری مواجه شد و در این رهگذر نخبگان کشور به ناچار می‌بایست هر یک از این مسائل پیچیده را با تخصّص در حیطهٔ علم مربوط، حلّ کنند. اما مشکل این جا بود و هست که علوم انسانی اسلامی، مستحصل نیست و علوم انسانی موجود در ایران (و جهان) به هر علّت و دلیل، کمابیش از جانمایه‌های سکولار و تفکر فردگرایانۀ لیبرالیسم، تغذیه می‌کند. اگر چه این علوم در بخش ریاضیاتی و سخت خود، چندان با ارزش‌ها و تفاسیر جهان‌بینانه، متعامل نیست، اما در بخش مکتبی و نرم، هم در «نقطه عزیمت» و هم در «تبیین و استنتاج نظری و عملیاتی» بر محورهای مکتبی سیر می کند و فراورده‌های معرفتی‌ای را تولید می کند که با بافتار فرهنگی و تفسیری ما از عالَم و آدم سازگار نمی‌افتد. اعتقاد ما بر این است که هر علم انسانی اگر بطور خودآگاه یا ارتکازی، با مکتب فکری خاصّی در ارتباط است (که هست) و اگر مفردات معرفتی و پیکربندی آن بسته به مکتب، شکل می‌گیرد (که چنین است) مکتب اسلام هم می‌تواند با تعامل با جهان علم، ابتکار، دلیری معرفتی و همفکری، علوم انسانی اسلامی را راقم شود. این علوم نوین، ضمن مشابهت‌هایی با علوم موجود، تفاوت‌های زیادی هم با آن خواهند داشت.

 


حوزهٔ پژوهشی اثر

تبیین «چیستی و چونی علم انسانی اسلامی» و نحوه تولّد و تولید آن، اولاً و بالذّات، مربوط به «حوزه فلسفۀ علم» است و نه فلسفه و هستی‌شناسی. حتی معرفت‌شناسی‌هایی که صرفاً به انواع و ارزش ادراکات می پردازد، برای ورود به این مسئله، کفایت لازم را ندارد. مطابق نظریّهٔ نگارنده، فلسفۀ علم شامل معرفت‌شناسی شایع در حوزه هم می‌شود و اما در آن محدود نمی‌شود.

 


نوآوری اثر

تولید علم انسانی اسلامی، نیازمند نظریه است. بدون نظریّه، نمی‌توان در این عرصه سخن محصَّل و مفیدی گفت. البته نظریّه باید بتواند مسائل زیادی را تبیین کند و توضیح دهد که طی چه فرآیندی، معرفت دینی با فرآورده‌ها و آورده‌های معرفتی و مسائل علوم انسانی مواجه و متعامل می‌شود (یا باید بشود) تا هم محکمات دین محفوظ بماند و هم علم با لحاظ منبع، روش و غایت دین، به علم اسلامی منجر شود و هم پویا و نوشونده باشد. مطمئناً ارائه و ابتکار نظریّه در این حوزه، همان‌قدر که ضرورت دارد، دشوار هم هست. هم ورطه‌ای بدیع است و هم بسیاری از نخبگان کشور یا دربارهٔ آن توجیه نیستند و یا گاهی ترش‌رویانه و شکّاکانه در آن می‌نگرند.
علاوه بر این، شایسته و بایسته است که این نظریّه، خود را در انضمام با مسائل عینی بومسازه معرفتی ایران و خاصّه حوزه علمیّه، مسؤول بداند و طرحی عملیاتی را برای ارتقاء حوزه (و دانشگاه) ارائه کند. در واقع، نظریّه را تا عمل و پیشنهاد برنامه، ادامه دهد. این شرط دستکم، اگر شرط تمامیّت نظریّه نباشد، شرط کمال آن هست.

 


ویژگی‌های اثر و محتوای آن

نگارنده در کتاب «فلسفۀ علم، برای تبیین علوم انسانی اسلامی و روزآمدسازی حوزه های علمیّه» چند کار کرده است:
مفردات معرفتی مسئله تولید علم را مبتکرانه شرح داده است.
یک نظریّه مشخص را در تبیین رفتار علم، معرفت دین، و معرفت دینی ارائه کرده است ( نظریه ذره ای کهکشانی) که مبیّن ادوار سه‌گانه متأخّر و آتی علم و یکپارچه بودن همهٔ علوم و نحوهٔ رفتار و تعاملات علم ساختی علوم و برشمردن و تشریح انواع تحوّلات آن است) این نظریّه اگر چه در اجزاء، مسبوق به سابقه است؛ اما در کلّ، تازه و بدیع است. طبیعتاً باید گسترش یابد و در تقریرها و تحریرهای بعدی، بهینه شود.
این نظریّه ذیل جهان‌بینی اسلامی و در چهارچوب محکمات معارفی آن پیش رفته است. در واقع، در سرزمین فلسفۀ علم اسلامی زاده شده است.
نگارنده برای تبیین نظریّۀ خود، به ناچار یا اصطلاحاتی را از بنیان تعریف نموده یا اصطلاحات موجود را بازتعریف کرده است. به همین‌رو، خواننده با پاره‌ای مفاهیم مهمّ و کلیدی مواجه می‌شود که ضمن بحث از آن، در جای‌جای اثر ناچار است آن را مرور کند. این کار لازم بوده است؛ زیرا مخاطبِ کتاب باید ضمن آشنایی با اصطلاحات، به کاربست و کارکرد آن‌ها در شبکه و دستگاه معرفتی نظریّه، پی ببرد.
متن و شیوۀ بیان کتاب، «شیوه‌ای کارگاهی» دارد. یعنی یک کتاب خُشک و فشرده نیست. البته تلاش شده وَرز دادن مفاهیم، و یادآوری‌ها، حتی‌المقدر، ملال‌آور نباشد (ممکن است در برخی قسمت‌ها کمی این‌طور شده باشد) گاهی مطلب را به طور موزائیکی بیان کرده، تا مخاطب ناچار شود، خودش مطالب را جورچینی کند و گاهی هم نه، یک سیر الگوریتمی را دنبال نموده است. این دو شیوه، با تونالیته‌ای آهسته تغییر کرده و موجب جهش در تقریر و ادبیات نشده است.
نظریّهٔ نگارنده یک نسخه آزمایشی است، که در قالب یک کتاب نگاشته شده است. در واقع جزوه‌ای است که به احترام ناقدان، به جامهٔ یک کتاب، زیور یافته است. این نگاشته باید توسط یک گروه علمی نگاشته می‌شد؛ اما نگارنده بدلیل عدم دسترسی به امکانات، خود به‌تنهایی آن را نگاشته است. مسلماً مانند همهٔ آثارِ نوآورانه، مشتمل بر کمبودها و خطاهای متعدد است. اما با همین تواضع و اقرار، آن را بر پیشخوان ذهن جمعی مخاطبان نهاده است. مخاطب این کتاب، فرهیختگانی هستند که متوّجه این محظورات هستند. گو اینکه اگر از خطا کردن بترسیم، هرگز خلق معنا نمی‌کنیم.
امروزه عالمان دین، از بُنِ دندان ضرورت تحوّل حوزه و ارتقاء آن را حسّ کرده اند. تشنگی برای دریافت پیشنهادهای مبتنی بر نظریّه با رعایت سنّت‌های حوزه و حفظ میراث گران آن، مشهود است. لذا پیش‌بینی می‌شود که این کتاب مورد توجه و استقبال مخاطبان خود قرار گیرد و اگر چه توسط نقدهای علمیِ بسیار، تیرباران شود؛ باکی نیست، این هم افتخاری برای مفاد کتاب است. همین‌که ذهن مخاطبان به سمت نقض و ابرام نظریّه رود، آبستن نظریّه‌های نو می‌شود.

 

تلفن سفارش خرید: 

025-37730365




تفاوت مقام اجتهاد و افتاء و نیاز به علوم انسانی اسلامی


1⃣ پیشتر درباره علوم انسانی اسلامی نگاشته ام. همچنین در برخی مقالاتم درباره ماهیت فهم و رفتار علم، بیان داشتم که علم، ساختاری فراکتالی دارد و فهم ما از یک پدیده، مرحله به مرحله به پیش می رود (مراحلِ متفاوت از هم و خودهمانند: برخال)

2⃣ معرفت دین، فهم اولیه، اجتهاد متن و منبع دین است؛ که در فراکتال اول تولید می شود. مرحله دوم کاربست های همان معرفت است که با انضمام با عینیت، اجراء و علمیاتی سازی معرفت دین در مقام عمل (دینگزاری) تولید میشود که آن را “مقام افتاء” نامیده ام. مقام افتاء که ناظر به عینیت است، از همان منابع دین فراهم میشود و اگر چه در فراکتال دوم در حوزه تدابیر اجتماعی دینی، بسیار دشوار میشود. گو اینکه ظهور معرفت دینی در قامت علم انسانی اسلامی نیازمند همداستانی مطالعات بسیار و داده های ریزوماتیک است. مثلاً یک فیلسوف ذهن نمی تواند بدون معارف انسان شناختی اسلامی، فلسفه ذهن اسلامی را بنیان کند، گو اینکه بدون مطالعات عصب ادراک شناختی هم نمیتواند… عالم اخلاق هم نمی تواند در علم اخلاق نسبت به اموری چون تغذیه، ورزش، عصب شناسی اخلاق و… کم بهره باشد… بخشی از علم اخلاق اسلامی همین مباحث است. اقتصاد، جامعه شناسی، علم مدیریت، علم سیاست اسلامی و… هم بشرح ایضا.

3⃣ بنابراین علی القاعده اداره جامعه اسلامی، محتاج علم انسانی اسلامی است و نه علوم انسانی موجود یا اجتهاد اولیه. ما باید معرفت دین را در قالب علوم انسانی اسلامی عرضه کنیم تا بتوانیم مؤلفه های تمدن اسلامی را شکل دهیم (چنین چیزی اینک در جریان نیست)

4⃣ از سوی دیگر، مکاتب علوم انسانی (بخش نَرم علوم) با بخش ریاضیاتی و ریزوماتیک علوم انسانی، بطور همگداخته و در مباشرت با هم، ساخته میشوند. لذا نمیتوان تقسیم کار کرد و گفت بخش نرم علوم را روحانیان تولید کنند و بخش ریزوماتیک را دانشگاهیان. بعدا آن را یکجا(؟) مونتاژ میکنیم… این نظرا و عملا منتج به نتیجه نیست.

5⃣ حال مشکل اینجاست که روحانیان بویژه روحانیان سنتی نسبت به این فرآیند اشراف ندارند و این می تواند آسیب رسان باشد… همچنین دانشگاهیان، اگر بدرستی معنا و مفاد علم انسانی اسلامی را تصوّر و تصدیق نکنند، بدون اشراف به مسائل علوم اسلامی، به پیش می روند، این هم زیانبار است.

 ? این است که بانک داریم اما ربوی، ازدواج داریم اما روسپی خانه های زیر زمینی هم، مدیریت داریم، اما ناکارآمدی هم، اظهار نظرهای دینی غلط داریم و تحلیل جامعه شناختی نه…

 ? باید مجدّانه اندیشناک تولید علوم انسانی اسلامی باشیم…


 




رهنمودهای مقام معظم رهبری درباره تولید علم

آنچه که در درجه‌ی اول در ایجاد قدرت ملی مهم است، به نظر من دو چیز است: یکی علم است، یکی ایمان. علم مایه‌ی قدرت است؛ هم امروز و هم در طول تاریخ؛ در آینده هم همین جور خواهد بود. این علم یک وقت منتهی به یک فناوری خواهد شد، یک وقت هم نخواهد شد. خود دانش مایه‌ی اقتدار است؛ ثروت‌آفرین است؛ قدرت نظامیآفرین است؛ قدرت سیاسیآفرین است. یک روایتی هست که میفرماید: «العلم سلطان» – علم، قدرت است – «من وجده صال به و من لم یجده صیل علیه».(۱) یعنی مسئله، دو طرف دارد: اگر علم داشتید، میتوانید سخن برتر را بگوئید، دست برتر را داشته باشید – «صال» یعنی این – اگر نداشتید، حالت میانه ندارد.

۱

مرجعیت علمی و عزت علمی

یکی از عوامل موفقیت کشورهای غربی تکیه بر علم است. به عبارتی، عامل موفقیت آنها در بسیاری از زمینه ها علم است همانطور که عامل بسیاری از مشکلات آنها دوری از خداوند است. به ویژه مساله دوری از خداوند را می توان در سیاست ورزی غربی در سطح بین الملل مشاهده کرد. اما با همه این اوصاف، رهبر معظم انقلاب ما را به انصاف در تحلیل دعوت می کنند و به همین دلیل منصفانه به تحلیل پیشرفت های غربی می نشینند. به نظر ایشان سلطه و سیادت غرب و آمریکا ( اصطلاحا هژمونی آمریکا) ناشی از علم است. ایشان همچنین علم را مبنای تولید ثروت غرب می دانند. اگرچه مقداری از کسب ثروت ناشی از فریبکاری و خباثت و سیاست ورزی ماکیاولیستی است. لذا رهبر معظم انقلاب تاکید دارندکه« کشور باید به عزت علمی برسد. هدف هم باید مرجعیت علمی باشد در دنیا» (بیانات معظم له در دیدار اساتید و دانشجویان در دانشگاه علم و صنعت‌ ۱۳۸۷/۰۹/۲۴)

« باید کشورهای اسلامی از لحاظ علم و فناوری پیشرفت کنند. گفتم غرب و آمریکا به برکت علم توانستند بر کشورهای دنیا مسلط شوند؛ یکی از ابزارهاشان علم بود؛ ثروت را هم با علم به دست آوردند. البته مقداری از ثروت را هم با فریبگری و خباثت و سیاست به دست آوردند، اما علم هم مؤثر بود. باید علم پیدا کرد.» (بیانات معظم له در دیدار شرکت‌کنندگان در اجلاس جهانی اساتید دانشگاه‌های جهان اسلام و بیداری اسلامی ۱۳۹۱/۰۹/۲۱)

تولید علم به منزله جهاد فی سبیل الله

جهاد یکی از مفاهیم اساسی مکتب اسلام است. به عبارتی، واژه جهاد حکایت از امری مقدس و پر اجر و ثواب دارد. از منظر رهبر انقلاب تولید علم امر مقدسی است. « من امروز به شما عرض می‌کنم… امروز تولید علم… یک جهاد است. مجاهد فی سبیل‌اللَّه تولید کننده است؛ باید هم علم را بیاموزیم و هم علم را تولید کنیم.» (بیانات معظم له در دیدار زائرین و مجاورین حرم مطهر رضوی ۱۳۸۵/۰۱/۰۱)

علم به مثابه قدرت

اندیشمندان مختلف سازوکارها و ابزارهای مختلفی را برای کسب قدرت برتر در سطح بین الملل متصورند. گروهی قائل به قدرت نظامی اند. گروهی هم روی مساله انباشت ثروت تاکید دارند. اما نکته مهم این است که علم پایه و اساس بسیاری از قدرتها است. به ویژه اینکه امروزه در عرصه نظامی هم تحولات و تغییرات اساسی با علم رخ خواهد داد و از طریق علم می توان انباشت ثروت را به درستی مدیرت کرد. لذا، رهبر معظم انقلاب معتقد است «هر کسی که علم را پیدا کند، می‌تواند فرمانروایی کند؛ هر ملتی که عالم باشد، می‌تواند فرمانروایی کند؛ هر ملتی که دستش از علم تهی باشد، باید خود را آماده کند که دیگران بر او فرمانروایی کنند.» ایشان به حدیثی از امام علی (ع) اشاره می کنند العلم سلطان، من وجده صال و من لم یجده صیل علیه»؛ یعنی علم اقتدار است، علم مساوی است با قدرت»

البته مفهوم «علم به مثابه قدرت» در نظر مقام معظم رهبری تا آنجایی پذیرفته است که آن را در قالب زنجیره علم و فناوری بنگریم. به عبارتی علمی که منتهی به فناوری و در نهایت تجاری سازی شود می تواند ایجاد قدرت کند.« علاوه بر این، علم مجرد و به تنهایی هم کافی نیست؛ علم را باید وصل کنیم به فناوری، فناوری را باید وصل کنید به صنعت، و صنعت را باید وصل کنیم به توسعه‌ی کشور» (بیانات معظم له در دیدار زائرین و مجاورین حرم مطهر رضوی ۱۳۸۵/۰۱/۰۱)

« علم، پایه‌ی پیشرفت همه‌جانبه‌ی یک کشور است. این حدیث را من یک وقتی خواندم: «العلم سلطان» علم، اقتدار است. هر کس این اقتدار را داشته باشد، میتواند به همه‌ی مقاصد خود دست پیدا کند. این مستکبران جهانی به برکت علمی که به آن دست پیدا کردند، توانستند به همه‌ی دنیا زور بگویند. البته ما هرگز زور نخواهیم گفت» (بیانات معظم له در خطبه‌های نماز جمعه تهران + ترجمه خطبه عربی ۱۳۹۰/۱۱/۱۴)

چرخه علم و فناوریbook-flower-pot_4

زنجیره علم و فناوری دارای اجزایی است که عبارتند از ایده و فکر، علم، فناوری، تولید و سپس بازار است. رهاسازی هر یک از این حلقه ها زیانهایی را در پی دارد.

یکی از تفاوت های اساسی کشورهای در حال توسعه و کشورهای پیشرفته (اعم از غربی و غیر غربی) در تکمیل این زنجیره نهفته است. به عبارتی درکشورهای پیشرفته زنجیره علم و فناوری به درستی تکمیل می شود. لذا فعالیت علمی در نهایتا باعث سوددهی به کلیت اجتماع می شود اما در کشورهای در حال توسعه عموما این زنجیره ناقص باقی می ماند.

لذا رهبر انقلاب روی تکمیل زنجیره علم و فناوری تاکید دارند.« … زنجیره‌ی علم و فناوری…. یعنی این زنجیره‌ی از ایده و فکر و سپس علم و سپس فناوری و سپس تولید و سپس بازار را ما باید تکمیل بکنیم والّا اگر چنانچه ما کار تحقیقاتی را کردیم، به فناوری هم رسیدیم، امّا مثلاً تولید انبوه نشد، یا بازار برایش پیش‌بینی نشد، این ضربه خواهد خورد؛ همه‌ی اینها بایستی مورد توجّه قرار بگیرد و این زنجیره‌ی کار علمی، تا تولید و بازار بایستی دنبال بشود؛ یعنی نگاهها باید روی مجموع این زنجیره باشد». (بیانات معظم له در دیدار رئیس‌جمهور و اعضای هیأت دولت ۱۳۹۲/۰۶/۰۶)

به عبارتی نقطه شروع زنجیره علمی ایده است و پایان آن بازار است اما در نهایت در مرحله بازار هم ایده های نوینی ایجاد می شود. « بازخورد آن در بازار مصرف، باز تولید ایده میکند.» (بیانات معظم له در دیدار جمعی از اساتید دانشگاه‌ها ۱۳۹۰/۰۶/۰۲)

طرح نظام ملی نوآوری

نظام ملی نوآوری طرحی فراسازمانی و فرابخشی برای مدیریت بهینه نوآوری است. در نظر رهبر معظم انقلاب نظام ملی نوآوری«عبارت است از یک شبکه‌ای از فعالیتها، تعاملهای زنجیره‌ای، در سطحهای کلان و میانی و خرد، بین دستگاه‌های علمی کشور؛ چه در درون محیط علمی، چه بیرون محیط علمی.» به نظر ایشان یکی از علل اجرا نشدن شایسته و مناسب نقشه علمی کشور را باید در خلاء نظام ملی نوآوری داست.« الان اینجا یک خلأیی وجود دارد – و همین خلأ موجب شده نقشه‌ی جامع علمی هم آنچنان که باید و شاید عملیاتی نشود – و آن عبارت است از همین خلأ نظام ملی نوآوری» (بیانات معظم له در دیدار اساتید دانشگاه‌ها ۱۳۹۱/۰۵/۲۲)

علم به مثابه پدیده درون زا

مساله وابستگی و استقلال از جمله مسائل نوین و مهمی است که مقام معظم رهبری بدان اشاره می کنند. از نظر ایشان علم پدیده ای درون زا است که می توان دز چارچوب های داخل کشور بدان دست یافت. از نظر ایشان برای رشد علمی دو مرحله را باید در نظر گرفت. مرحله ابتدایی و مرحله نهایی. در مرحله ابتدایی کشورها از علم تولید شده موجود استفاده می کنند که قطعا وابستگی می آورد. اما در مرحله نهایی کشورها می توانند به چرخه همیشگی تولید علم دست یابند و در نتیجه از استقلال علمی بهره مند گردند. رهبر معظم انقلاب ضمن اینکه مرحله اول را برای شرایط کنونی کشور رد نمی کنند اما همگان را به سمت مرحله نهایی ترغیب می کنند.

«آنچه که ما بر آن اصرار میورزیم … این است که علم برای کشور، یک سرمایه‌‌‌ی بی‌‌‌پایان … است. اگر چرخه‌‌‌ی تولید علم در یک کشوری به راه افتاد … آن وقت این دیگر منبعِ تمام‌‌‌نشدنی است. علم یک پدیده‌‌‌ی درون‌‌‌زاست؛ چیزی نیست که انسان برای آن ناچار و ناگزیر باشد وابسته شود. بله، اگر شما بخواهید علمِ حاضر و آماده را بگیرید، همین است؛ وابستگی دارد، احتیاج دارد، دست دراز کردن دارد؛ اما بعد از آنکه بنیان علمی در یک کشوری به وجود آمد، استعداد هم در آن کشور وجود داشت، آن وقت حالت چشمه‌‌‌های جوشان را پیدا میکند.» (بیانات معظم له در دیدار جمعی از پژوهشگران و مسئولان شرکت‌های دانش‌بنیان ۱۳۹۱/۰۵/۰۸)

هم افزایی علم و ثروت

شرکت های دانش بنیان یکی از عوامل تکمیل کننده زنجیره علم وفناوری اند. به شکلی، آنها می توانند باعث هم افزایی علم و ثروت شوند. از این جهت، رهبر معظم انقلاب هم افزایی علم و ثروت را اولین شاخصه شرکت های دانش بنیان معرفی می کنند.« هم‌‌‌افزائی علم و ثروت و دارائی، تعریف ابتدائی این شرکتهاست. بنابراین اهل دانش و کسانی که اهل سرمایه‌‌‌گذاری‌‌‌های مالی هستند، همت کنند و این شرکتها افزایش پیدا کند.»

ایشان در این زمینه به دو نکته توجه می دهند. نکته اول تشویق نخبگان علمی به تشکیل این شرکت ها و نکته دوم اینکه عواملی فراهم شود تا محصولات این شرکت ها وارد بازار مصرف و چرخه تجارت شود.« آنچه که ما میخواهیم… به طور کلی دو چیز است: یکی تشویق نخبگان و زبدگان و اهل علم و اهل تحقیق به این که به سمت تشکیل این شرکتها بروند و همچنین رساندن محصول این شرکتها و این تحقیقات به بازار و در دسترس مردم قرار دادن و وارد کردن آن در چرخه‌‌‌ی تجارت است.» (بیانات معظم له در دیدار جمعی از پژوهشگران و مسئولان شرکت‌های دانش‌بنیان ۱۳۹۱/۰۵/۰۸)

«چرخه علمی» و «چرخه علم وفناوری»

بین دو مفهوم اساسی باید تمایز گذاشت: «چرخه علم و فناوری» و «چرخه علمی». در مفهوم چرخه علمی، علوم مختلف به صورت یک منظومه در نظر گفته می شوند که یکدیگر را تکمیل می کنند. به عبارتی، مفهوم «چرخه علمی» اصطلاحی کاملا درون علمی است و نگاه کلان و کل گرایانه به علم دارد. این مفهوم نقدی به تفکر تجزیه گرایانه علوم است که هر علم را جزیره مستقلی از هم می داند. دانشمندان متعلق به مفهوم «چرخ علمی» همزمان که برای علوم مرزهایی مشخص می کنند و به عبارتی برای آن هویت خاصی قائل اند، معتقدند که علوم می توانند یکدیگر را تکمیل کنند.

از این جهت رهبر معظم انقلاب به طور همزمان روی «چرخه علم و فناوری» و «چرخه علمی» تاکید دارند. «باز یک چرخه‌ی دیگر است. پس علاوه بر اینکه یک چرخه‌ی علمی باید به وجود بیاید که علوم، همدیگر را تکمیل کنند، به هم کمک کنند، یک منظومه به وجود بیاید، چرخه و سلسله‌ی زنجیره‌وار دیگری از تولید اندیشه‌ی علمی و ایده‌ی علمی، تا تشکیل یک مجموعه‌ی ذهنی علمی، تا آمدن به میدان فناوری و صنعت، تا آمدن به بازار و تبدیل به محصول هم باید حتماً به وجود بیاید.» (بیانات معظم له در دیدار نخبگان جوان‌ ۱۳۸۹/۰۷/۱۴)

تاکید روی تجاری سازی پروژه ها قبل از انجام پروژهکتابخانه

حلقه پنجم زنجیره علم و فناوری تجاری سازی است. به عبارتی، آخرین حلقه چرخه را تجاری سازی تشکیل می دهد اما رهبر انقلاب تاکید دارند که قبل از انجام پروژه های علمی و صنعتی مد نظر دستگاه های مسئول قرار گیرد. «مسئله‌ی تجاری‌سازی خیلی مهم است. یافته‌های علمی و صنعتی بایستی بتوانند در کشور تولید ثروت کنند…. البته تجاری کردن … بایستی از آغاز یعنی از وقتی که ما پروژه‌ی علمی و پروژه‌ی صنعتی را تعریف میکنیم – به فکر تجاری کردنش باشیم؛ نگذاریم بعد از آنکه کار تمام شد، به فکر بیفتیم که بازاریابی کنیم. از اول باید این مسئله در محاسبات بیاید؛ که البته این مربوط به دستگاه‌های مسئول کشور است که دنبال کنند.» (بیانات معظم له در دیدار نخبگان جوان‌ ۱۳۸۹/۰۷/۱۴)

نظام اعطای امتیازات علمی مبتنی بر نیازهای کشور

یکی از مباحث مرتبط با چرخه علم و فناوری مربوط به نظام امتیازات علمی می شود. نظامی که کار علمی دانش پژوهان را ارزشگذاری می کند. ارزش گذاری مناسب می تواند جهت دهی مناسبی به تحقیقات علمی کشور دهد. به عبارتی اگر در نظام ارزشگذاری علمی تحقیقات کاربردی دارای اولویت و ارجحیت قرار گیرند، پژوهش های کشور به سمت تحقیقات کاربردی خواهد رفت.

« نظام اعطای امتیازات علمی و آیین‌نامه‌هایی که در این زمینه هست، باید تطبیق کند با همین مطلب که کدام تحقیق منطبق است با نیاز کشور، و کدام تحقیق، تکمیل‌کننده‌ی یک زنجیره‌ی تحقیق و پژوهش است. ما گاهی در زمینه‌هایی یک زنجیره‌ای داریم؛ حلقه‌های وسطِ این زنجیره مفقود است. تأمین این حلقه‌ها خیلی اهمیت خواهد داشت. پس هدفدار کردن تحقیق علمی با توجه به نیازهای کشور و نیازهای صنعت و بقیه‌ی بخشهای حیاتی کشور است» (بیانات‌ معظم له در دیدار کارگزاران نظام ۱۳۸۵/۰۷/۱۸)


 پیوندهای مرتبط

اهمیت پژوهش از نگاه امام خامنه ای (ویدیو)

علم باید پاسخگوی نیازهای جامعه باشد. (ویدیو)

تقریر شبکه ای بودن علم (سخنرانی شبکه سیمای طلوع مهر)

تولید علم  (اصط.رجاء)

دیگر علم در کتاب ها نمی گنجد (مقاله رجاء)




علم/ علوم (ش.ش)

مراد از علم ، «مفهوم علومیِ علم» است. مفهوم علومی علم، شامل همۀ آنچه به طور  تخصّصی در مورد «علم» می دانیم و همۀ آنچه علم است می شود. علم به معنای «دانستنِ یک چیز» بر زمینۀ هر گونه مطالعات هستی شناختی، روش شناختی، خداشناختی علم و یا عالَم شناختی و فلسفی و منطقی و نیز روان-شناختی و جامعه شناختی علم است. دسته بندی علم به معرفت یقینی و غیریقینی، و تجربی و رشته مطالعات و به معنای تحقّق مراتب عالیِ کمالی و معرفتی علم در پرتو کمال نفس و… نیز دسته بندی کارسازی است. امّا در هر حال علم، یک «گوهر گستردۀ واحد بر زمینه های گوناگون» است. این تعریف از علم، برای مطالعات یک فیلسوف علم، شامل تر و کارسازتر است. علم، در مقام تحقّق در نفس عالم، مراتب و اشکال متنوّعی دارد. علمِ امام معصوم علم است و علوم ما هم علمی در سطح بسیار نازلتر است.

به عبارت دیگر، علم، «دانسته یا مجموعة دانسته هاي مربوط به يک موضوع، یا در کار دستيابي به یک هدف معرفتی» است. این «دانسته» ممکن است حصولی، حضوری، یقینی، ظنّی (معتبر) جزئی، کلّی، تجربی، عقلی، اشراقی و نیز به معنای مجموعه مطالعات گسترده و روشمند و مانند فيزيک، شیمی، طب، بهداشت، فقه، کلام و… باشد. پس علم به مثابۀ آگاهی (و تا حدّی آنچه در ذهن «مرد در خیابان» می-گذرد) همچنین علم به مثابۀ:

ادراک حسّی،

ادراک عقلی یا کشف عقلی،

ادراک شهودی،

به مثابۀ حالت نفس،

به مثابۀ کار دانشمند،

به مثابۀ تکنولوژی،

به مثابۀ فیض و رزق الهی و خیر و خوبی،

به مثابۀ نهاد و پدیدۀ اجتماعی،

به مثابۀ کار آزمایشگاهی

و… همه، از دسته بندی های بی پایان علم است و همه، بخشی از دغدغه های پژوهشی فیلسوف علم هم هست. ‏از نظر نگارنده ايجاد توان پيشبيني، بخش گوهری و محوری شاخه های مطالعاتی بشر نيست.




انزواء (ش.ش/ رسا. ش)

انزواء (ش.ش/ رسا. ش) اصطلاحی معرفت شناختی و رسانه شناختی است.

♠ در معرفت شناسی، وضعیت و نسبتی است میان علوم و فهم ها. چه در تصور(ات) علومی از یک پدیده باشد و چه نسبت میان چند  علم  باشد. این وضعیت و نسبت را می توان این گونه توضیح داد: اگر یک علم (مثلا) در تعامل با سایر علوم رشد و تکون نیابد و با آن داد و ستد نداشته باشد، در وضعیت انزواء بسر می برد.

معمولا علومی که از مغرب زمین وارد بوم‌سازگان (گرته برداری شده از اکوسیستم) معرفتی جهان اسلام شده اند، نسبت به معارف اسلامی و قرآنی منزوی هستند. یعنی زیر آفتاب آن نروییده اند. (نگا. تولید علوم انسانی اسلامی) نمودها و آثار مخرب زیادی از این انزواء حاصل می شود. مثلاً در حالت انزواء علم روانشناسی، در موارد بسیاری نسبت به  دستورات مهم اسلامی بی تفاورت یا نادان می ماند. مثلاً احتمالاً بر تاثیر یوگا یا مدتیشن بیش از تاثیر ذکر و طمانینه قلبی تاکید می ورزد.

مثال دیگر برای انزواء معرفتی، تفرق میان علوم و دور افتادگی آن ها از هم و نتیجتاً زاده نشدن علوم کل نگر tttاست. علم طب سنتی پزشکی سنتی یا طب سنتی توسط سازمان بهداشت جهانی چنین تعریف می‌شود: طب سنتی مجموعه‌ای است از دانسته‌ها، مهارت‌ها و اعمال که بر پایه نظریه‌ها، باورها و تجربه‌های بومی فرهنگ‌های مختلف است، خواه که قابل شرح باشد یا نباشد، که در بهداشت و نیز پیشگیری، تشخیص، بهبود و مداوای بیماری‌های جسمی و ذهنی مورد استفاده قرار می‌گیرند دستورات اسلامی سلامت، آثار قرائت سوره های قرآن و دستورات سلامت در علم بهداشت و طب جدید، همه نسبت به هم کم یا زیاد در وضعیت انزواء هستند. گو اینکه شاخه های دیگر طب  مانند طب سوزنی، طب کوبه ای ،همسان درمانی ( هومئوپاتی)  یک روش درمانی است که باتحریک دستگاه ایمنی بیمار با داروهای هومئوپاتی،مزوتراپی عبارت است از وارد کردن گروهی از مواد فعال بیولوژیک با سوزن‌هایی بسیار ریز به داخل پوست و سایر روش ها در حالت عدم انزواء می توانند فرآیند تشخیص و درمان را بهبود بخشند.

انزواء علوم می تواند بسیار زیانبار باشد. مثلا علم اخلاق و تعلیم و تربیت، نباید فارغ از مسایل مربوط به برخی بیمارهای جسمی مانند تغذیه، کم خونی، اختلالات هورمونی، مزاج شناسی، مسکن شناسی (مبحثی که در کتاب قانون بوعلی به آن پرداخته شده است) و اقلیم شناسی،  و هر انچه از نظر فیزیولوژیک بر عملکرد خلقی تاثیر می گذارد بی تفاوت و منزوی باشد.

 ♠اما انزواء در رسانه شناسی، اختلال در ارتباط  اشخاص و پیام های آن ها است. مانند اینکه عده ای زبان همدیگر را نفهمند یا در ارتباط آن ها اختلال باشد ⇐ نسبت به هم در حالت انزواء قرار دارند. گاهی دو نفر در کنار هم از هم منزوی و گاه از هم دور و نامنزوی هستند. گفتگوی تمدنی و گفتن و شنیدن و مفاهمه، استفاده ار رسانه های جمعی، تارنماها و شبکه های ارتباطی با کمترین کژکارکرد می تواند درمان این انزواء باشد.


 

84_12952

توجه: این انزواء با  عزلت، که یک راهکار  سیر و سلوکی و اخلاقی است، اشتباه گرفته نشود.

 


Warning_UploadText نباید در همسخنی علوم، روش شناسی علوم را به هم ریخت. برخورد عوامانه در مورد مساله ی همنشینی علوم، آسیب های زیاده زده است. مثلا در علم فقه، مناطات احکام  در غیر مستقلات عقلیه، با مسایل علمی (تجربی) قیاس و محک زده نمی شود. تفسیر به رآی آیات قرآن کریم، تخمین های نابجا، اشتباه گرفتن نسخه های بارش فکری/آزمایشی/پیشنهادی با گزاره های محکم و… نیز از آسیب های همنشینی علوم با همدیگر است. البته اگر عالمان با هم همنشینی های رو در رو  و طولانی داشته باشند این مشکل نیز برطرف می شود.(اختلاف -آمد و شد- علماء امتی رحمه)


 

برای مطالعه بیشتر نگا کنید اصلاحیه های نظام آموزشی و نیز ساختاری حوزه های علمیه (بخش آینده پژوهی طلوع مهر)