1

تحوّل بالتفصیل (ش.ش) بزودی




سخت‌زایی معرفتی و سخت‌زایی ناعلم‌گرا (اصط.رجا / ش.ش/ جامعه‌شناسی‌ شناخت)

 

سخت‌زایی معرفتی

سخت‌زایی معرفتی (اصط.رجا / ش.ش/ جامعه‌شناسی شناخت) یک وضعیت دشوار در روال روزآمد شدن فهم‌ها و در مواجهۀ صحیح با آورده‌ها و فرآورده‌های معرفتی تازه است. سخت‌زایی، می‌تواند علل بسیاری داشته باشد. ایستارهای ذهنی و روان‌شناختی، مبتلایان به سخت‌زایی را دچار دیرفهمی و سنگینی در نوفهمی و نوآوری می‌کند. بسته بودن ذهن، سیطرۀ منطق خشک ارسطویی، منطق “فهمیدم و تمام شد” و کج‌فهمی و کژکارکرد گزاره‌های دینی-‌فرهنگی (و به طور کلّی ایدئولوژیک) کم‌سوادی عالمان (رُبَّ عالمٍ قَد قَتَله جَهلُه) و… از جمله زیرساخت‌های مهمّ سخت‌زایی هستند. جوامعی که تعصبات شدید فرهنگی و فکری دارند، مانند فاشیست‌ها و لیبرالیست‌ها و مذهبیّون افراطی هم، دچار سخت‌زایی می‌شوند.
این واقعیتی تلخ است که بسیاری از مردم و بلکه نخبگان در حوزۀ جهان اسلام (وهّابیان و …حتی برخی از شیعیان) نیز گاهی شدیداً دچار سخت‌زایی می‌شوند و در برابر تازه‌های معرفتی، واکنش نادرست نشان می‌دهند. امنیتی شدن و قاچاق شدن اندیشه و نوفهمی، تکفیر، تبعید و مهجورسازیِ واقعی یا حُکمی، از جمله واکنش‌های زشت و آزرم‌خیزی هستند که همه معلول سخت‌زایی است.

 

سخت­‌زایی ناعلم­‌گرا

سخت­‌زایی­‌ها همواره علّت معرفت­‌شناختی ندارند. بلکه در نگاه میکروسکپی و دقیق، سخت­‌زایی‌ها همواره به علت ناعلم­‌ها پدید می­‌آیند. مثلاً غرور و خودبسندگی خفیّ و تعلّق خاطرهای زیانبار و استحسانات ارتکازی و تاثیر مبادی زیبایشی و… موجب سخت‌زایی می­‌شود. اما یک فیلسوف علم می­‌تواند تصدیق کند که سازه­‌های معرفتی نیز در حدّ چشمگیری باعث سخت­‌زایی می­‌شوند؛ اگر چه همین سازه­‌ها به علت ناعلم‌های میکروسکپی، پایسته و ماندگار می­‌شوند.
اما در بومسازگان معرفتی جوامع بشری، گروه­‌هایی پیدا می­‌شوند که رسماً در برابر فهم نو، صف می­‌کشند و به دلیل منافعشان آگاهانه بر خلاف آنچه می­‌فهمند رفتار می­‌کنند. قدرت­‌ها و احزاب سیاسی، گروه­‌های تجاری بزرگ و به­ طور کلی هر مجموعه­‌ای که نفع و سود خود را در خلاف واقع، بیابد، اقتضاء متراکمی (اصط.رجاء / جا.ش) برای تولید «سخت­‌زایی ناعلم­‌گرا» دارند.

 

 


 

آزردگی‌های امام خمینی از سخت‌زایی در حوزه

«در شروع مبارزات اسلامى اگر مى‏‌خواستى بگویى شاه خائن است، بلافاصله جواب می شنیدى که شاه شیعه است! عده‌اى مقدس‌نماى واپسگرا همه چیز را حرام مى‌دانستند و هیچ کس قدرت این را نداشت که در مقابل آن‌ها قد علم کند. خون دلى که پدر پیرتان از این دسته متحجر خورده است، هرگز از فشارها و سختی‌هاى دیگران نخورده [است]