1

نظریه (ش.ش)

نظریه (ش.ش) عبارت است  از نگرشی علمی و جمع بندی شده که می تواند، یک یا چند سلسله پدیده متفرق در عالم ذهن یا عین را در قالب یک دیدگاه جامع و منسجم، تبیین و توجیه کند. نظریه باید  و شاید ویژگی‌های زیر را داشته باشد:

 

♠ انسجام درونی و بیرونی (خود نقیض و دیگر نقیض نباشد)

♠ حتی المقدور ساده و حتماً صرفه‌جو باشد (در توضیح خود)

♠ قابل اثبات و چالش پذیر باشد

♠ جلو رونده باشد (جلو رفتن از نتایج نظریه‌های قبلی)

 

نظریه ها، در ساحات خود، در برابر موارد استثناها و آنچه از روح نظریه تخلف دارد، مسؤول اند. بخلاف دیدگاه برخی، لازم نیست نظریه، کاربردی باشد. نظریه ها همه، هم وزن نیستند. مثلا نظریه هایی که از راه استقراء فراهم می آیند، احتمالاً ارزش کمتری دارند تا نظریه ای که مبتنی بر امور عقلی و بویژه وحیانی است. نظریه بخودی خود نافی قطعیت نیست و دلالت بر محتمل بودن ندارد.

مثال

♠ نظریه معجزه بودن قرآن

♠ نظریهٔ بی نظمی و آنتروپی

♠ نظریه تعادل نش

 

و نظریات نگارنده که آستان بوس اندیشمندان مومن است:

 

نظریه ظهور از رجایی

نظریه معرفت شناسی رجاء

♠ نظریه ذره ای کهکشان سان بودن علم

 




مرز دانش (ش.ش)

مرز دانش (ش.ش) عبارت از سنخ  تعاملات علم ساختی  که عالمان درست آنجا که علم و آگاهی شان در  سپهر معرفت  تمام می شود، صورت میدهند. در مرز دانش، آنچه در پیش رو دارند، پرسش و مجهول و آنچه با خود دارند، داشته های از پیش، شوق به دانستن و اشراقات و ایده پردازی ها و  ذهن اندازی  هاست. مرز دانش بطور بالفعل یا بالقوه و نقطه به نقطه و ذره ای در تمام اجزاء کهکشان علم وجود دارد. زیرا ما محاط به نادانی هستیم. هر کجا جوشش آموختن و اکتشاف را برانگیزیم و در صدد گسترش دانایی جمعی یا گروهی ( یا فرد در گروه) شویم در مرز دانش هستیم.

 

 

 




زیبایی شناسی (فلسفه)

زیبایی شناسی (فلسفه) هرگونه بحث علمی و قابل پذیرش در دانشسرا در مورد زیبایی است. [۱] زیبایی شناسی، مشحون از مباحث استحسانی  درجه اولی و درجه دومی است و این ایرادی ندارد. بحث هایی چون: چیستی زیبایی، چگونگی و چرایی درک زیبایی،  عالَم شناسی  زیبایی، عصب ادراک شناسی زیبایی (نگ. علوم ادراکی) و نیز تحلیل وجوه زبیایی یک موجود خاص مانند یک مخلوق از مخلوقات الهی (یگ گل) یک اثر هنری یا یک ادراک زیبایشی مانند عشق، لذت جنسی، بهجت و… که در آن سنخ ادراکات زیبایشی وجود دارد، همه و همه از مباحث زیبایی شناسی است.

چند نکته

نکته اول: تعبیر زیبایی شناسی درست و زیباشناسی یک غلط رایج و نادرست است. نباید آن را بکار برد.

نکته دوم: گاه از احساس و ادراک زیبایی به زیبایی شناختی تعبیر می شود. این نادرست است. باید به جای آن از واژه «زیبایشی» استفاده کرد. مثلاً «نگاه به این گل حس زیبایشی را در ما برمی انگیزد» و نه «زیبایی شناختی». اما اگر بخث در باره تحلیل چرایی ادراک زیبایی است باید از تعبیر زیبایی شناختی استفاده کرد. مثلاً « از نظر زیبایی شناختی در مورد زیبایی این گل می توان گفت ادراکی ملایم با نفس را در ما موجب می شود و…»


[۱] زیبایی شناسی شامل مباحث استدلالی و ریاضیاتی هم می شود اما بدلیل سنخ موضوع از استحسان ها حرفه ای سرشار است. زیرا این استحسانات در نگاه درجه دومی قوام کافی را دارند. استحسان درجه دومی (حرفه ای) یعنی تعلیل و تحلیل روان شناختی، فیزیولوژیک و فرنگی اجتماعی زیبایی.



جستارهای وابسته

گنجینه معارف، زیبایی و زیبایی شناسی ، حمید رجایی

جهان ماده،  از قوانین ریاضی پیروی می کند. (ویدئو)




تحول انگاره

تحول انگاره (ش.ش) عبارت است تغییر کل نگرانه، رویکردی و قابل توجه نسبت به یک موضوع در یک علم. مثلاً تفسیر متافیزیک پدیده های مادی (در قرون وسطی و طی عصر رنسانس) دچار تحول انگاره شد و سر از پوزیتیویسم منطقی و تجربه گرایی افراطی در آورد. این یک تحول انگاره است. تحول انگاره شامل افزایش یک زاویه دید جدید هم می شود. مثلا نوع نگاه زیبایی شناختی (حرفه ای و نه استحسانی و عامه پسند) یک تحول انگاره است مشروط به این که عالمان آن را قابل توجه بدانند. 

ما در طلوع مهر در پی ایجاد تحول انگاره هستیم. یعنی «نوع نگاه به جهان را در علوم مبتنی بر نگاه الهی کردن» (رویکرد توحیدی و آیه و مخلوق دانستن جهان) و نیز «نقش دادن روشمند منابع اسلام در فرآیند تولید علم انسانی» جایگزین نگاه دنیاگروانه (سکولار) می شود. 

 


جستار وابسته

پارادایم و انگاره




Prolix

Prolix (Epistemological term) The word of “prolix”  ( In Persian: see here ) is an expression ( raj.ex ) in Rajaie’s theories in philosophy of knowledge,  refers to any main concept in any kind of human official studying. These concepts are especially complicated and have many things to say. For example The concept of “Water”, when is explained in chemistry,  physics, .cosmology,  biology etc.

 


See also:

The Galaxy like theory
wikirajaei

مفهوم علومی

i




استحسان (ش.ش /فر.ش)

استحسان  (ش.ش / فر.ش)  در لغت به معنای خوب دانستن چیزی است؛ در حوزه ی فلسفه علم  عبارت از موجبات موجهیت یک قضیه نه بدلیل منطقی، بلکه به علل زیبایی شناختی و خوشایندی و عامه پسند.

گاهی عدم پذیرش یک گزاره (سلب موجهیت یا موجهیت سلب) نیز بدلیل استحسانی است. مثلا” توجه یا عدم توجه  بیش از حد به علوم تجربی میتواند استحسانی باشد، گزاره های حامی هر یک از این دو رویکرد، همان استحسانیات هستند.

بسیار دیده می شود که فرد به جای استدلال، با استحسانیات، مدعای خود را به کرسی می نشاند. البته استسحان ها همیشه مخرب نیستند؛ اما باید بشدت توسط نگاه های انتقادی مراقبت شوند.

گزاره های اخلاقی، مانند عدالت خوب است، استحسانی نیستند و از پشتوانه های بسیار استواری برخوردارند. بخلاف آنچه مربوط به آداب و رسوم است. استحسان  در حوزه فرهنگ شناسی، به خوشایندهای فرهنگی اشاره دارد. معمولا فرهنگ ها بخش بزرگی از  چفت و بست های خود (ارزشها و آداب و رسوم فرهنگی و خصیصه های عملکردی مانند چه غذایی بخوریم چگونه بخوریم و…)  را با  استحسانیات سرپا نگه می دارند. نگاه کنید به تعریف فرهنگ . فرهنگ همان راهکارهای شایع موجه در یک جامعه برای برطرف کردن نیازها است. این موجهیت خیلی وقت ها استحسانی است. مثلا مردم ایران  و سایر ملل غذاها و نوع پوشاک و لهجه و …ایرانی و..، را با استدلال علمی تایید و توجیه نمی کنند. بلکه آن را خوش می دارند. این همان پذیرش زیبایی شناختی یا استتیک است و نه لوجیک. مثلا ما ایرانی ها خوردن خورشت سبزی را مستحسن می دانیم. نه با استدلال که با پشتوانه ای از مقوله ی پسند. استحسان در حیطه ی فرهنگ و زیبایی شناسی، کم مخاطره و در قلمروی علم مخاطره انگیزتر است.

استحسان