ذهن اندازی ها، زیرساختی در سیستم عصبی ادراکی و روحیات و تعصبات فرهنگی و اجتماعی ما دارند (مثلاً: در مورد مغز و روح: وجود تنبلی، عجله و شوق به فهمیدن در قوای ادراکی) بوالفضولی های قوه خیال و استحسانات در وقوع ذهن اندازی بسیار موثر است. معمولاً و بطور شایع در تعاملات علم ساختی، ذهن اندازی رخ می دهد و باید مراقب آن بود. ذهن اندازی مغالطه نیست. زیرا در آن قصدی وجود ندارد و حیثیت مفهوم و مصداق آن ترتیب مقدمات استدلال نیست. بلکه معطوف به توضیح لیز خوردن های ذهن است. در واقع ذهن اندازی، حدس های نادرست است که بیش از حد مورد توجه قرار می گیرد.
♣مثلاً مفهوم توکل به خدا و تاثیر دعا، عدم نیاز به جدیت در برنامه ریزی در زندگی را ذهن اندازی می کند.
جزم اندیشی معرفت شناختی (ش.ش)
جزم اندیشی معرفت شناختی، راهبرد «فهمیدم و تمام شد» در فرایند فهمیدن و یک سوء تفاهم بسیار بدخیم شناختی است که برای نو فهمی و خلّاقیت، مخاطره جدی میآفریند و موجب سخت زایی می شود.
جزم اندیشی و «فهمیدم و تمام شد» هرگز نتیجه اجتهاد و معرفت دینی نیست. بلکه گاه محصول متن گروی افراطی و گاه به دلیل درک همه چیز از طریق جنس و فصل ارسطویی و گربه دانستن حقیقت و انبان دانستن فهم و عقل، بستن پرونده درک و تعمیق و نوفهمی، به بهانه تمام دانستن فهم گزاره ها و تصدیقات به وحی و کتاب و نبی و امام، دستمایه کردن قداست و طهارت اهل بیت ع برای اینکه «این که من فهمیدم پایان فهم است». بلندای فهم نبی و امام معصوم کجا و فهم جرعه جرعه و نزار و گرسنه ما کجا؟ آیا گزاره های یقینی چون صادقند (و اسناد محمول به موضوع، در آن ها قطعی است) از سوی عالمان و نیز مرد در خیابان، به تمام و کمال فهم هم شده اند؟ اضلاع معرفتی آن به کمال و تامیت رسیده است؟ (و این به معنای شک گرایی و نسبیت نیست، بلکه به معنای باورداشتن امّا جمود نداشتن است.) البته این هرگز به معنای حسن شک کردن های مداوم (شک غیرمعرفت شناختی = Non epistemological) نیست که فرموده اند «یقین خود را تبدیل به شکل مکن گمان های خویش را حق مپندار » (نهج البلاغه، حکمت ۲۶۶)
♣ پیوند مرتبط
زیربنای معرفت شناختی اشتلم ،
تجرع
اصل ادب
نیازمند تمیزکاری
شک خوب (ش.ش)
شکّ خوب (ش.ش) شکّ معرفتشناختی است که گاهی آگاهانه و از روی قصد، اعمال میشود و حتیالمقدور، زیر بنایی اندیشهای و نه روانشناختی و نه زیباییشناختی دارد. شکّ خوب، اگر چه با اطمینان از صحّت گزارههای برهانی، آنها را اصل موضوع قرار میدهد، اما همواره برای دستیابی به فهم بهتر، عمیقتر و منسجمتر یا کشف یک راهکار بهتر، هزینه میشود. شکّ خوب، دستیار اندیشمندان خلّاق است و هم بازرس است و هم عسس و نگهبان اندیشهها.
باور دینی (دین شناسی/ ش.ش)
باور دینی اعتقاد جازم به آن دسته از گزاره های دینی است که دینداران بنا به فرخواست و اقتضاء گرویدن به دین، باید بطور ثابت و ابدی به آن گزاره ها، باور داشته باشند. مانند اصول و فروع دین: باور به یگانگی خداوند، نبوّت انبیاء، وجود فرشته و غیب، وجوب نمازهای روزانه و… (نگا. فهم های ثابت طلایی)
اما معرفت دینی، دربردارتر و عام تر است و علاوه بر باورها، دیگر آموزه های دین را هم شامل می شود. مانند درک و فهم بهتر از عالم و آدم با توجّه به منابع فوّار و مغذّی دین، همچنین مباحثی که صرف دفاع و تقریر معارف اولی دین میشود و مانند آن.
فراتحلیل (سبک اندیشه/ حل مساله)
فراتحلیل (حل مساله) به سنخی از حل مساله اشاره دارد که واقعیت موجود را بایسته و شایسته نمی یابد اما به علت اینکه نمی تواند آن را فعلا تغییر دهد، در فکر ایجاد تلاءم و چاره جویی کم هزینه بر می آید. مثلا” زندگی در شهرهای بزرگ و آلوده، یک عمل انجام شده و نامطلوب است. تفکر فراتحلیل می گوید فعلا” چگونه فکر یا عمل کنیم که بتوانیم زندگی بهتری داشته باشیم. در عصر غیبت امام مهدی عج بخش بزرگی از فعالیت فکری ما، فراتحلیل است. انطباق با محیط هم گاهی در فراتحلیل رخ میدهد.
نهاد معرفت دینی
نهاد معرفت دینی به دانش سرا یی اشاره دارد که در آن علوم دینی تولید میشود. نهاد دین، یک سازمان غیر رسمی و بنیادین است، اما این نهاد، رسمی است. حوزه های علمیه و مراکز رسمی آموزش دینی، نهاد معرفت گزارند. خداوند و پیامبران، دین گذار و معرفت گذار هستند و عالمان دین معرفت گزار و مرد در خیابان دین گزار است.