1

ذهن اندازی (ش.ش)

ذهن اندازی­ ( ش.ش )  کژکارد ذهن در فرآیند فهم است. ذهن اندازی، معلول تعمیم ها، تشبیه ها و پیشداوری های نادرستی است که ذهن ما ناخواسته صورت می دهد و ما به آن ترتیب اثر معرفتی می دهیم.
ذهن اندازی ها، زیرساختی در سیستم عصبی ادراکی و روحیات و تعصبات فرهنگی و اجتماعی ما دارند (مثلاً: در مورد مغز و روح: وجود تنبلی، عجله و شوق به فهمیدن در قوای ادراکی) بوالفضولی های قوه خیال و استحسانات در وقوع ذهن اندازی بسیار موثر است. معمولاً و بطور شایع در تعاملات علم ساختی، ذهن اندازی رخ می دهد و باید مراقب آن بود. ذهن اندازی مغالطه نیست. زیرا در آن قصدی وجود ندارد و حیثیت مفهوم و مصداق آن ترتیب مقدمات استدلال نیست. بلکه معطوف به توضیح لیز خوردن های ذهن است. در واقع ذهن اندازی، حدس های نادرست است که بیش از حد مورد توجه قرار می گیرد.
♠مثلاً تقریرات علمی دانشمندان، بی دینی آنان را برای ارباب کلیسا، ذهن اندازی می کرده است.
♣مثلاً راهبرد« اتمیسم» که جهان ماده را محصول گردآمدن ذرات و نسق یافتن آن می­ دانست؛ فقط این مطلب را ذهن­ اندازی (و نه استدلال) کرده بود که جهان نیازی به خالق ندارد! (نک. نظریه المعرفه رجاء بخش اول)
♣مثلاً تشکیل کروموزوم های سلول، در کپسول فشرده، عدم نیاز به ناظم و صانع را ذهن اندازی می کند.
♣مثلاً مفهوم توکل به خدا و تاثیر دعا، عدم نیاز به جدیت در برنامه ریزی در زندگی را ذهن اندازی می کند.
♣ مطالب مهم
1.  ذهن ­اندازی تکثر، خطای متمایزانگاری در مورد پدیده هایی است که گمان می کنیم متکثرند و اما متکثر نیستند. مانند روش تجربی، عقلی و نقلی که کنه یک منطق جامع گوهری دارند. در برابر ذهن اندازی تکثر، ردوکسیون و تحول به تقلیل قرار دارد. خصیصۀ ظهوریافتگی (Emergence) نیز تقریبا به همین موضوع اشاره دارد.
 
2. معمولاً جوامع مذهبی و ایدئولوژیک حتی عالمان دین، اگر مسئله ای را بدرستی نفهمند و آن را کمی تا قسمتی مخالف آموزه های دین بیابند، کفرگویی را ذهن اندازی می کنند. همچنین بسیاری از دانشمندان به دلیل ذهن اندازی در پژوهش های علمی خود ممکن است به بی دینی رو بیاورند. هر گاه استنتاج علمی به دلیلی غیر علمی (نگا. ناعلم) صورت پذیرد، ذهن اندازی رخ داده است. عالمان دین باید هماطور که مراقب حریم دین هستند، مراقب ذهن اندازی های نابجا هم باشند. همینطور دانشمندان علوم طبیعی.
 

لطفا با گسترش مطلب بالا ما را یاری کنید



جزم اندیشی معرفت شناختی (ش.ش)

جزم اندیشی معرفت شناختی، راهبرد «فهمیدم و تمام شد» در فرایند فهمیدن و یک سوء تفاهم بسیار بدخیم شناختی است که برای نو فهمی و خلّاقیت، مخاطره جدی می‌آفریند و موجب سخت زایی می شود.

 


 

جزم اندیشی و «فهمیدم و تمام شد» هرگز نتیجه‌ اجتهاد و معرفت دینی نیست. بلکه گاه محصول متن­ گروی افراطی و گاه به دلیل درک همه چیز از طریق جنس و فصل گفتاوردارسطویی و گربه دانستن حقیقت و انبان دانستن فهم و عقل، بستن پرونده درک و تعمیق و نوفهمی، به بهانه تمام دانستن فهم گزاره­ ها و تصدیقات به وحی و کتاب و نبی و امام، دستمایه کردن قداست و طهارت اهل بیت ع برای اینکه «این که من فهمیدم پایان فهم است». بلندای فهم نبی و امام معصوم کجا و فهم جرعه جرعه و نزار و گرسنه ما کجا؟ آیا گزاره های یقینی چون صادقند (و اسناد محمول به موضوع، در آن ها قطعی است) از سوی عالمان و نیز مرد در خیابان، به تمام و کمال فهم هم شده اند؟ اضلاع معرفتی آن به کمال و تامیت رسیده است؟ (و این به معنای شک گرایی و نسبیت نیست، بلکه به معنای باورداشتن امّا جمود نداشتن است.) البته این هرگز به معنای حسن شک کردن های مداوم (شک غیرمعرفت­ شناختی = Non epistemological)  نیست که فرموده اند «یقین خود را تبدیل به شکل مکن گمان های خویش را حق مپندار » (نهج البلاغه، حکمت ۲۶۶)

 


♣ پیوند مرتبط

زیربنای معرفت شناختی اشتلم ،

تجرع

اصل ادب

 

 

400px-broom_icon نیازمند تمیزکاری

 




شک خوب (ش.ش)

 


شکّ خوب (ش.ش) شکّ معرفت‌شناختی است که گاهی آگاهانه و از روی قصد، اعمال می‌شود و حتی‌المقدور، زیر بنایی اندیشه‌ای و نه روان‌شناختی و نه زیبایی‌شناختی دارد. شکّ خوب، اگر چه با اطمینان از صحّت گزاره‌های برهانی، آن‌ها را اصل موضوع قرار می‌دهد، اما همواره برای دستیابی به فهم بهتر، عمیق‌تر و منسجم‌تر یا کشف یک راهکار بهتر، هزینه می‌شود. شکّ خوب، دستیار اندیشمندان خلّاق است و هم بازرس است و هم عسس و نگهبان اندیشه‌ها.

 


 




باور دینی (دین شناسی/ ش.ش)

باور دینی اعتقاد جازم به آن دسته از گزاره­ های دینی است که دین­داران بنا به فرخواست و اقتضاء گرویدن به دین، باید بطور ثابت و ابدی به آن گزاره ها، باور داشته باشند. مانند اصول و فروع دین: باور به یگانگی خداوند، نبوّت انبیاء، وجود فرشته و غیب، وجوب نمازهای روزانه و… (نگا. فهم های ثابت طلایی)

اما معرفت دینی، دربردارتر و عام ­تر است و علاوه بر باورها، دیگر آموزه های دین را هم شامل می­ شود. مانند درک و فهم بهتر از عالم و آدم با توجّه به منابع فوّار و مغذّی دین، همچنین مباحثی که صرف دفاع و تقریر معارف اولی دین می‌شود و مانند آن.




فراتحلیل (سبک اندیشه/ حل مساله)

فراتحلیل (حل مساله) به سنخی از حل مساله  اشاره دارد که واقعیت موجود را بایسته و شایسته نمی یابد اما به علت اینکه نمی تواند آن را فعلا تغییر دهد، در فکر ایجاد تلاءم و چاره جویی کم هزینه بر می آید. مثلا” زندگی در شهرهای بزرگ و آلوده، یک عمل انجام شده و نامطلوب است. تفکر فراتحلیل می گوید فعلا” چگونه فکر یا عمل کنیم که بتوانیم زندگی بهتری داشته باشیم. در عصر غیبت امام مهدی عج بخش بزرگی از فعالیت فکری ما، فراتحلیل است. انطباق با محیط هم گاهی در فراتحلیل رخ میدهد.




نهاد معرفت دینی

نهاد معرفت دینی  به دانش سرا یی اشاره دارد که در آن علوم دینی تولید میشود. نهاد دین، یک سازمان غیر رسمی و بنیادین است، اما این نهاد، رسمی است. حوزه های علمیه و مراکز رسمی آموزش دینی، نهاد معرفت گزارند. خداوند و پیامبران، دین گذار و معرفت گذار هستند و عالمان دین معرفت گزار و  مرد در خیابان  دین گزار است.