1

معرفی کتاب آفرینندگی، تفکر جانبی و باور دینی، اثر حمیدرجایی

بسم الله الرحمن الرحیم

 

کتاب  آفرینندگی، تفکر جانبی و باور دینی 

 

 

کتاب  آفرینندگی، تفکر جانبی و باور دینی  اثر حمیدرجایی ، به بررسی علل معرفت شناختی ضعف خلاقیت و زیرساخت های معرفت شناختی توسعه نیافتگی جهان اسلام و جامعه ایران پرداخته است.

✅ در این کتاب، درباره چیستی تفکر جانبی و کاربست آن در اندیشه و معرفت دینی، مباحث جدیدی مطرح شده است و به نحوی موشکافانه به مخاطراتی که خلاقیت و باور دینی برای هم تولید می کنند، پرداخته است. پژوهشی که امروزه کمتر می یابیم و می خوانیم.

✅ بنابراین از امتیازات این اثر، تازگی موضوع و اهمیت آن است. جامعه و معرفت دینی در عصر ما، به روشنگری هایی نیازدارد که بتواند گره های کور علل معرفتی عقب افتادگی مسلمانان را بازگشاید و همچنین عوامل درغلطیدن روشنفکران و طالبان تحول و نوآمدی را به ورطه ی بی دینی، التقاط و غرب زدگی واشکافی نماید (همچون ایران پیش از انقلاب و تاحدی اینک، مصر، سوریه و برخی نحله های تندرو در خارج کشور) در این اثر، این کار شده است. نگارنده به علل و عوامل کاستی و فتور  تولید علوم انسانی اسلامی  نیز پرداخته است.photo_۲۰۱۷-۰۶-۲۸_۱۷-۵۳-۴۱ (2)

✅ وی معتقد است اسلام و باورهای دینی، حتما”موجب تعالی و سربلندی و جوشش و خلاقیت است. اما نداشتن یک “نظریه معرفت شناختی” که بتواند تکلیف ” ثابت و متحول” را تعیین کند، می تواند بسیار زیانبار باشد و کج فهمی ها و  ذهن اندازی  های بدخیمی را در باورها، جریان تحول فهم و درک شرایط پیرامونی موجب شود. باورهای دینی اگر کج فهم شوند و نادرست عمل کنند، بسیار مخاطره انگیزند. همچنین است اگر نوآوری و تحول خواهی ، بدون معیارهای اصولی دین، به پیش بتازد…

✅ در این کتاب به مخاطراتی که خلاقیت برای معرفت دینی، دینداری و دینگزاری ایجاد می کند، پرداخته شده است و راهکارهای معرفتی و تبیین هایی راهگشا ارائه گردیده است، ضمن اینکه مطالب این اثر، مبتنی بر اندیشه قرآن و عترت بوده و اصل ولایت مداری در آن به جد دنبال شده است. در سطوری از این اثر به بررسی شناختی اصولگرایی و اصلاح طلبی و نحوه همکاری مفید این دو شیوه ی فکری اشاراتی رفته است.

✅ تلاش مؤلف این بوده است که ضمن نوآوری، دقیق و مؤثر سخن بگوید. البته این تحریر نخست این نگاشته است و امید اینکه در چاپ های بعدی مطالب آن گسترش یابد و اغلاط ویرایشی، از آن زدوده شود.

✅ بخش دیگر نظریات رجایی، در پایگاه_علمی_طلوع_مهر موجود است. این پایگاه، در مدت کوتاهی، بیش از پنجاه هزار خواننده از سراسر جهان داشته است! (آدرس پایگاه طلوع مهر در زیر آمده است)  اندیشنامه رجاء  و  نظریۀ معرفت شناسی رجاء  و  فرهنگنامه رجاء  و …از جمله ابتکارات نگارنده است. مقالات دیگر او، بمرور در حال بارگزاری است.

مطالعه این اثر را به همه علاقمندان رشد علم و خلاقیت و پیشرفت کشور انقلابی مان، توصیه می کنیم.

 پایگاه در تلگرام:

tolooemehr@

farhangerajaei@


____________________

✅ کتاب آفرینندگی، تفکر جانبی و باور دینی در تولید علم، اثر رجایی، حمید (۱۳۹۵) انتشارات شهر من اصفهان.

✅ تلفن سفارش خرید: ۰۹۱۳۱۸۸۵۳۹۳ یا ۰۹۸۹۱۳۲۱۰۸۳۲۲
قیمت ۸۰۰۰ تومان. هزینه پست به عهده خریدار است.

 


جستارهای وابسته

خبر نشر کتاب




تعامل/ قاعده علم ساختی (ش.ش)


 

تعامل علم ساختی (ش.ش) هر گونه تاثیر و تاثر میان دو یا چند مفهوم که به مفهوم یا مفاهیم تازه بیانجامد، تعامل علم ساختی است.

قاعده علم ساختی: هر قاعده ای که از احوال و رفتار توالد و تناسل یک یا چند مفهوم علومی گزارش کند، قاعده ای علم ساختی است.

به عبارت دیگر قاعده علم ساختی، بیان فرآیندی قابل پیش بینی است که احوال گوشه و کنار  سپهر معرفت (مانند تحولات و ثباتات و …) را توضیح می دهد. علم منطق، فلسفه علم و علوم ادراکی و مانند آن محل مناسبی برای رصد این قواعد هستند. اما مستندات فراتر و بیشماری برای این تعامل و قواعد هست.

دو مفهوم یا دو شاخه ی علم در شرایطی که از هم منزوی باشند تعامل علم ساختی چندانی ندارند. وقتی علوم همدیگر را استنطاق کنند و مثلا در دانش سرا ارتباط مسالمت آمیز داشته باشند، تعامل علم ساختی شکل می گیرد.

نزاع و تکفیر، دیدگاهی مانند مکتب تفکیک و… تعامل علم ساختی نیست. زیرا حقیقت متناقض و تکفیر کننده بعضی بعض دیگر را نیست. طور کلی می توان گفت هر جا علمی متولد شود ( چه تولد تاسیسی یا تولد به جهت تجربه ی آموختن) پای یک تعامل و ⇐یک قاعده ی علم ساختی در میان است. گاه این تعامل میکروسکپی و گاه ماکروسکپی است. تولید و تولد علوم میان رشته ای با تعامل علم ساختی در هم عجین و یکی موجب دیگری است. مثلا شیمی و زیست شناسی، بیوشیمی را موجب شده اند. علم دانشسرایی همواره یک نهاد و یک پدیده ی اجتماعی هم هست.

مثلا:

مباحث زیبایی شناسی می تواند با علم فصاحت و بلاغت و فن بیان تعامل علم ساختی داشته باشد یا نداشته باشد. پس ممکن است مفسر در توضیح جنبه های بلاغی آیات قرآن با زیبایی شناسی محدود به وجوه بلاغی تفسیر و استفسار کند و نیز ممکن است با استفاده از حجم گسترده ی مباحث زیبایی شناسی که امروز در سپهر معرفت وجود دارد این کار را صورت دهد.

روان شناسی می تواند با معارف قرآنی بطور دو سویه تعامل علم ساختی داشته یا نداشته باشد.

گاهی تعاملات علم ساختی پیچیده تر است. بویژه اگر میان علم و عالم قایل به تقلیل (تحول همسانی بنیادین) یکی به دیگر باشیم. یا پدیده های اجنماعی و مانند آن را علت مباشر این تعامل بدانیم (این نگاه اعمی توصیه نمی شود مگر برای کسی که حکمت متعالیه بداند)

 مثلاً:

تدبر در آیات⇔ افزایش معرفت الله // ⇐نگاه مدبرانه و متفکرانه در آیات الهی به شناخت بهتر خداوند منجر میشود.

و من یتق الله ⇐یجعل له فرقانا نوعی تعامل علم ساختی بین متعلم و علم است.

إِنَّ الَّذِینَ کَفَرُواْ ⇐سَوَاءٌ عَلَیْهِمْ أَأَنذَرْتَهُمْ أَمْ لَمْ تُنذِرْهُمْ لاَ یُؤْمِنُونَ خَتَمَ اللّهُ عَلَى قُلُوبِهمْ وَعَلَى سَمْعِهِمْ وَعَلَى أَبْصَارِهِمْ غِشَاوَهٌ وَلَهُمْ عَذَابٌ عظِیمٌ…. یک قاعده ی علم ساختی است.

سأصرف عن آیاتی الذین یتکبرُ ونَ فی الارضُ بغیرُ الحقُّ))من آن کسانی را که در روی زمین به ناحق تکبر می ورزند از ذکر آیاتم محروم می سازم//اعراف ۱۴۶//

و اذا قیل لهم اتّبعوا ما انزل الله قالوا بل نتبع ما الفینا علیه آبائنا اولو کان آباوُهم لا یعقلون شیئاًو لا یهتدون)) و هنگامیکه به آنها گفته می شود از آنچه خداوند نازل کرده است پیروی کنید می گویند ما از آنچه پدران خود را برآن یافتیم پیروی می کنیم . آیا مگر نه اینست که پدرانشان چیزی را درک نمی کنند و هدایت نیافته بودند//بقره۱۷۰//

وَ کَاَیِّن من آیهٍ فی السّمواتِ وَالارضِ یَمرُّونَ علیها و هم عَنها مُعرضونَ)) چه بسیار نشانه هایی در آسمانها و زمین وجود دارد که اینان بر آنها گذر می کنند و از آن روی می گردانند.//یوسف۱۰۵//

 تعامل کافی⇔ رشد علوم // هر گاه میان علوم تعامل کافی باشد علوم رشد می کند.

تخلق عالمان + مباحثه ی متواضعانه ⇔ رشد علم //  هرگاه عالمان علوم متقی و متخلق باشند و در کنار هم متواضعانه به تعلیم و تعلم بپردازند علوم مبارک و گسترده و مفید می شود و…

تکبر + کوشش برای ادارک⇔سلب توفیق// هر گاه مستکبران مسلط بر عالم شوند و  عالم ربانی بر کنار باشد کاخ علم سرنگون می شود.

هر گاه متعلم با تضرع و اخلاص مطلبی علمی را طلب کند احیانا بهتر از آن نصیبش می شود

علوم منزوی با هم تعامل تولید علمی ندارند

تحولات معرفتی همه میتوانند معلول تعامل علم ساختی باشند.

همه از دور یا نزدیک به قواعد علم ساختی اشاره دارند و همه مطلوب فلاسفه علم اند.

 


search

 

آیا بهتر نیست تعامل علم ساختی را  به تعامل مفاهیم و علوم محدود کنیم و  ان را از پدیده های دیگر مانند عالم، شرایط زیستسازه ای جدا کنیم؟

 


تمیزکاریتوسط همکار افتخاری: فاطمه ترابی




قسمت یازدهم تعریف و تولید علم اسلامی

 در بیان علوم

 مراد از علم، گزاره ها و مباحثاتی است روشمند و به سامان، درباره­ ی یک موضوع یا در کار برآوردن یک هدف معرفتی از هر زاویه دید و به هر منظور و با هر موضوع که باشد. این گزاره ها و دانسته ها، گاه، برای گرد هم آمدن و ساختن یک علم، شأنیت تحقق دارند و نه فعلیت اما به جهت اهمال یا در دسترس نبودن موضوع یا غایت، محقق نشده اند (مانند ابواب علومی که توسط مهدی فتح میشود) یا محقق اند اما به صورت سرّ، نزد اهلش.

این ها هم علم اند بطور شأنی. که صورت آن بسا در عوالم بالا هست و با کوشش و توفیق بزیر می­ اید.مانند علومی که ابواب آن پس از ظهور امام مهدی عجل الله فرجه، فتح خواهد شد. یا مانند علومی که یک تمدن برای تحقق و تکمیل خود نیاز دارد و باید تولید کند، با موضوعی که خودش در بستر علومی و دینی تعریف می­ کند یا غایتی که مد نظر می ­دارد. (همچنین اینجا را بخوانید)

اما علم اسلامی (علم شناسی):

عبارت است از علمی که از منابع اسلام (قرآن، سنت، اجماع و عقل) به نحوی روشمند استفاده کرده باشد و  هدف و غایت اسلامی را پی بگیرد. هر علمی با هر موضوعی فقط و فقط وقتی اسلامی است که به جهت منبع و روش و غایت با فرآورده های بنیادین اسلام (اصول عقاید و اخلاقیات اسلامی) در تعامل علم ساختی یا گفتگوی سپهری باشد. علم انسانی اسلامی، همین علم است وقتی که در مورد شانی از شوون انسان، کاوش روشمند داشته باشد.

توصیف معرفت شناختی علم اسلامی منزوی نبودن کهکشان مفاهیم تصوری یک علم نسبت به بافتار کهکشانی فرآورده های توصیفی و هنجاری اسلامی است. این بافتار همان بومسازگانی است که هشیارانه توسط جامعه نخبگانی به آن آگاهی وجود دارد.

علم اسلامی با علمی که در جامعه اسلامی متداول است لزوما یکی نیست. در جامعه اسلامی ممکن است علوم  با بوم سازگان معرفتی آن جامعه تعارض بسیار داشته باشد.

اگر علم پیرامون جان انسان و انسان­ ها باشد موضوعا یا غایتا، انسانی است. هر چه باشد و الا فلا، هر چه که باشد.

مراد از جان و پیرامون آن در اینجا آن است که مربوط به انسان و آدمیان باشد. شامل ذهن و  دماغ (ادراک از زاویه عصب شناسی مثلا) و روان (مانند علم النفس و مباحث روان تنی) احساسات گوناگون (هنرآفرینی و حس زیبا شناختی و…) و پدیده های اجتماعی و احوال آن و تدابیر فردی و خانواده و اجتماع و امثال آن.

پس علم النفس فلسفی و تجربی و عالم شناسی و فلسفه و منطق و کلام (تقریر و دفاع از عقاید) و معرفت شناسی و جامعه شناسی، فرهنگ شناسی و هر آنچه در این مقوله باشد علم انسانی است.

پس بهتر است بیشتر به مناط و هدف علم انسانی توجه کنیم تا مصادیق. چرا که توجه به مصادیق علوم انسانی ما را دچار اعوجاج می کند و فاهمه مار اسیر وضعیت موجود این علوم می کند و روح خلق و ابداع را در ما فشل می­ کند.

 

فص دوم در بیان علم

مهمترین نکته­ ی معرفت را بیان کردیم اما مهمترین مساله علوم این است که علوم حی و زنده اند تا زمانی که به مصدر کلیه و به پیوست حقّانیّه متصل باشند و الا نیمه جان اند. پس یا مستعد حیات یا مستعد عفن و مرگ اند.

و این دقیقه ایست مهم در فهم اساس و جوهرعلم و جهل، نقش تمام دارد.تا کس این معنا را نداند صلاحیت تکلم در علوم حقه اسلامیه را ندارد. چه رسد به، بحوث علمی و تشکیل مفاهیم علومی.

مطلب یکم

فهم که مدعی گزارش از واقع است در وجود نفس الامری حاصل تضاهی متوقع با حق و واقع است است صورت نوریه از حق است که اگر پیوسته و به هم باشد حیات دارد به حیات حق.مانند اندام موجود زنده که اگر به کالبد حیّ متصّل باشد به نحو مقتضی، حی است و الا از شوون حیات محروم و از کلیت حقانیه منفصل میشود و دیگر از روح پیوسته در آن خبری نیست.

این است که عالِم عالَم انسان چون از چونان حی و زنده ای گزارش می کند که شامل عالم کبیر بوده و تمام ارکانش حی است و پیوسته و مندمج در هم است اگر گزارشی بدهد که منفصل از کلیت حی باشد عضو بریده است .

 

 




عالَم شناسی (علم شناسی)

عالَم شناسی (علم شناسی) یک شاخه مطالعاتی است و موضوع آن بررسی جایگاه یک پدیده در عوالم بالا و طبقات آن تا پایین است. توضیح سماوات سبع، سبل آسمان، عوالم (عالم ماده،مثال، ملکوت، عقل، امر و…)

اما مسئلۀ مهم عالم شناسی پدیده ها در مناسبات عالم شناختی است. مثلاً توضیح اینکه «آب» در عوالم بالا تا پایین چگونه جایگاهی دارد؟ «آب» می تواند علم باشد و موجب حیات. رؤیاهای صادقه مواجهه با صور پدیده ها در عوالم است. صورتی در زیر دارد آنچه در بالاستی.

ظاهرا همه پدیده های آفرینش از بالا تا پایین عالم امتداد دارند. توضیحات عالم شناختی پدیده ها به توسعه و نورانیت  سپهر معرفت  کمک شایانی می کند و می تواند در تولید علم اسلامی امداد کند. علوم دنیاوی گرا در پرتو عالم شناختی مقاوت نمی کند.

ضرورتی ندارد که عالم شناسی یک پدیده شامل توضیح همه ی جزئیات مناسبات آن باشد. همین که عالم ربانی صورت نوریه یک پدیده  را کشف کند گام های نخست را در عالم شناسی یک پدیده برداشته است. مانند اینکه  بگوید کل عالم و از جمله موضوع مورد نظرش مخلوق خدای متعال است و تحت حاکمیت مطلقه ی اوست. این هم توضیحی عالم شناختی است.

علم به دخالت «فرشته گان» در ثبت و ضبط مقدرات و اعمال انسان ها نیز نگاهی عالم شناختی است. خیلی مناسب است مباحث عالم شناختی رویکردی در تفسیر پدیده ها باشد (عالم شناسی بطور مضاف بکار رود)

عالم شناسی نسخه ها و نشانه ها (دوالّ) نشانه شناسی است.

84_12952در عالم شناسی پدیده ها باید مستندات متقنی ارایه کرد و از خیال پردازی اجتناب نمود.




علم/ علوم (ش.ش)

مراد از علم ، «مفهوم علومیِ علم» است. مفهوم علومی علم، شامل همۀ آنچه به طور  تخصّصی در مورد «علم» می دانیم و همۀ آنچه علم است می شود. علم به معنای «دانستنِ یک چیز» بر زمینۀ هر گونه مطالعات هستی شناختی، روش شناختی، خداشناختی علم و یا عالَم شناختی و فلسفی و منطقی و نیز روان-شناختی و جامعه شناختی علم است. دسته بندی علم به معرفت یقینی و غیریقینی، و تجربی و رشته مطالعات و به معنای تحقّق مراتب عالیِ کمالی و معرفتی علم در پرتو کمال نفس و… نیز دسته بندی کارسازی است. امّا در هر حال علم، یک «گوهر گستردۀ واحد بر زمینه های گوناگون» است. این تعریف از علم، برای مطالعات یک فیلسوف علم، شامل تر و کارسازتر است. علم، در مقام تحقّق در نفس عالم، مراتب و اشکال متنوّعی دارد. علمِ امام معصوم علم است و علوم ما هم علمی در سطح بسیار نازلتر است.

به عبارت دیگر، علم، «دانسته یا مجموعة دانسته هاي مربوط به يک موضوع، یا در کار دستيابي به یک هدف معرفتی» است. این «دانسته» ممکن است حصولی، حضوری، یقینی، ظنّی (معتبر) جزئی، کلّی، تجربی، عقلی، اشراقی و نیز به معنای مجموعه مطالعات گسترده و روشمند و مانند فيزيک، شیمی، طب، بهداشت، فقه، کلام و… باشد. پس علم به مثابۀ آگاهی (و تا حدّی آنچه در ذهن «مرد در خیابان» می-گذرد) همچنین علم به مثابۀ:

ادراک حسّی،

ادراک عقلی یا کشف عقلی،

ادراک شهودی،

به مثابۀ حالت نفس،

به مثابۀ کار دانشمند،

به مثابۀ تکنولوژی،

به مثابۀ فیض و رزق الهی و خیر و خوبی،

به مثابۀ نهاد و پدیدۀ اجتماعی،

به مثابۀ کار آزمایشگاهی

و… همه، از دسته بندی های بی پایان علم است و همه، بخشی از دغدغه های پژوهشی فیلسوف علم هم هست. ‏از نظر نگارنده ايجاد توان پيشبيني، بخش گوهری و محوری شاخه های مطالعاتی بشر نيست.




علم اسلامی (علم شناسی)


علم اسلامی (معرفت دینی / علم شناسی) هر علمی با هر موضوعی است که از نظر منبع، روش و غایت، با منابع اسلام شناسی (قرآن، سنّت، اجماع و عقل) و روش اسلام شناسی (روش اجتهادی) و غایت اسلامی (اهداف قریب و بعیدی که اسلام برای انسان و جهان هستی تعریف نموده است) در هماهنگی و «تعامل علم ساختی» باشد. علم انسانی اسلامی، همین علم است هنگامی که دربارۀ شأنی از شؤون انسان، کاوش روشمند داشته باشد. وصف «اسلامی» از نظر معرفت شناختی، به «منزوی نبودن» کهکشان مفاهیم علومی آن علم با «کهکشان معرفتی اسلام» اشاره دارد. علم اسلامی لزوماً با علمی که در یک جامعه اسلامی رایج است، یکی نیست. حتّی ممکن است در جامعه اسلامی، علوم با بومسازگان معرفتی آن جامعه رویارویی بسیار داشته باشد. مثلاً اینک علوم انسانی وارداتی، با علم انسانی اسلامی تولید شونده، برهم نِهِشت ندارد.

 


 

پیوند های مرتبط

علم انسانی اسلامی

تولید علم

 دانسشرا

موجهیت دانسشرایی

علم انسانی

علم نارس